حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • یک دشت سیب سرخ، به چیدن رسیده بود…
    شناسه : 6659
    1
    فرهنگی » ادب علیرضا قزوه شاعر نام‌آشنا در دفتر شعر عاشورایی «با کاروان نیزه»؛ در کنار آنکه شعر خود را با نشان روشن واقعه کربلا و نهضت حسینی به برهانی برای چرایی حرکت‌های انقلابی و ظلم‌ستیزانه بدل کرده، با بهره از زبان و منظومه فکری متصل به زمان حال، گستره ارتباطی این اثر با دامنه وسیعی از مخاطبان را نیز با خود همراه ساخته است.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    «شکوه شور عاشورا در شعر سرخ روزگار ما» عنوان سلسله مطالبی درباره کتب شعر عاشورایی است که در ایام محرم  منتشر می‌شود.

    آنگونه که مهدی شادکام اوغانی پژوهشگر و منتقد ادبی در مقاله‌ای مطول با عنوان «عاشورا در آینه شعر کهن فارسی» آورده: حضور شعر در بافت ذهنی مردم، نشانه بارزی‌ از حضور مداوم و بی واسطه ادبیات – حال چه به صورت شفاهی چه مکتوب – در درون‌مایه‌ها و ساختار زندگی فردی-اجتماعی افراد یک عصر و جامعه است.

    با در نظر گرفتن این اصل؛ علت چرایی حضور «قیام عاشورا» در ادبیات فارسی – خصوصا شعر فارسی – و پرداخت نزدیک به هزارساله به آن در شعر فارسی تا جایی که از شعر عاشورایی به شعر سرخ یاد می‌کنند، خود به به یکی از مهمترین گونه‌ها و مکاتب ادبیات منظوم ایران در این سیر و گذار بدل شده است.

    در بخشی دیگر از مقاله «عاشورا در آینه شعر کهن فارسی» آمده: «ورود حماسه کربلا به حیطه شعر، یقینا یکی از عوامل ماندگاری و پایایی نهضت عاشوراست. چرا که حضور پر رنگ شعر در روایت ماجرا و قالب نافذ مرثیه از سویی پیونددهنده عواطف، دل‌های سوخته و حقیقت ماجرای ظهر عاشوراست و از سوی دیگر به نوبه خود باعث غنا و اعتلای اشعار و مراثی ست.»

    ادبیات عاشورایی، از غنی‌ترین و حماسی‌ترین ذخایر فکری و احساسی شیعی است و برخی از شاعران نیز تمام شهرت خود را مدیون همین ذخیره فکری – احساسی شیعی هستند که مشخص‌ترین و نام‌آشناترین‌شان آنها محتشم کاشانی و ترکیب‌بند درخشان «باز این چه شورش است…» اوست که با تصویر کشیدن و توصیف واقعه عاشورا به شاخص‌ترین شاعر عاشورایی از ابتدا تا زمان حال بدل شده است.

    بخش سوم این سلسله مطالب به کتاب «با کاروان نیزه» سروده علیرضا قزوه تعلق دارد که توسط انتشارات سوره مهر به زیور چاپ آراسته شده است.

    «نهضت حسینی»؛ برهانی برای حرکت‌های انقلابی

    اغلب مراثی و اشعار عاشورایی از دیدگاه درون‌مایه و ساختاری به دو دسته مشخص قابل تقسیم هستند، دسته اول با پرداختن به جنبه تاریخی؛ روحی و عاطفی ماجرا با سرایش سوزناک‌ترین مراثی به ویژه با محوریت ظهر عاشورا، عواطف خویش را در قالب سوگواره نویسی و مقتل‌نگاری منظوم کردند.

    دسته دوم گروهی هستند که کاربردی‌تر، اجتماعی‌تر و حماسی‌تر عمل کرده‌اند.این دسته یقینا با در نظر گرفتن ظلم ناحق و مظلومیت حضرت امام حسین(ع) ماجرا را بیشتر از زاویه ظلم ستیزی، حرکت مصلحانه و انقلابی اباعبدالله و در نهایت عاقبت کار نگریسته و سروده‌اند.

    این زاویه که بیشتر در میان شعرای متاخر به ویژه بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی دیده می‌شود تمام تلاش خود را به کار بسته تا فراتر از به شعر کشیدن در کربلا چه شد؟ به چرایی وقوع ماجرا یا چرایی ختم ظلم‌ستیزی به حادثه کربلا بپردازند.

    به بیانی دیگر این دسته از شعرا، شعر خود را با نشان روشن واقعه کربلا و نهضت حسینی به برهانی برای حرکت‌های انقلابی و ظلم‌ستیزی بدل کرده‌اند. اتفاق و جریانی که میان شاعران عاشورایی چهار دهه اخیر کشورمان به وضوح قابل رصد است.

    «با کاروان نیزه» در استقبال از ترکیب‌بند محتشم

    کتاب شعر «با کاروان نیزه» ترکیب‌بند عاشورایی علیرضا قزوه دراستقبال از ترکیب‌بند مشهور محتشم کاشانی در ۱۴ بند سروده شده است.

    بنا به اقوال کارشناسان، صاحب‌نظران و منتقدان ادبی، سرودن مرثیه برای اباعبدالله الحسین(ع) در قالب ترکیب بند در اواخر قرن نهم و به احتمال قوی با ترکیب بند وحشی بافقی آغاز شد و اوج آن در شعر محتشم کاشانی متجلی شده است. گزافه نیست اگر بگوییم این ترکیب‌بند مشهورترین و یکی از بهترین اشعار عاشورایی تا به امروز است.

    پس از محتشم کاشانی ترکیب‌بندهای بسیار زیادی به استقبال، اقتفا و یا تقلید از وی به خصوص در دوران بازگشت ادبی سروده شد. در دوران معاصر نیز شاعران بسیاری نظیر جلال‌الدین همایی(سنا) و امیری فیروزکوهی به سرودن ترکیب‌بندهای عاشورایی اقدام کرده‌اند و این امر در شاعران پس از انقلاب با ‌ترکیب‌بند با کاروان نیزه علیرضا قزوه در سال ۱۳۸۵ ادامه پیدا کرد و پس از او چندین نفر مانند دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی اشعاری در این قالب سرودند.

    سه شنبه //// یک دشت سیب سرخ، به چیدن رسیده بود...

    زبان و منظومه فکری متصل به زمان حال

    «با کاروان نیزه» هرچند که در استقبال از ترکیب‌بند محتشم کاشانی سروده شده است ولی دارای زبان و منظومه فکری مربوط به زمان خودش است. به بیان دیگر این ترکیب‌بند از تعالیم نیما که در غزل نئوکلاسیک به فعلیت رسیده، بهره‌های بسیاری برده است و همین نکته باعث اهمیت آن شده است.

    کتاب با مقدمه‌ای از علی معلم دامغانی چهره ماندگار عرصه شعر و ادب فارسی با عنوان «شعر آیینی روزگار ما» و پایان سخن، «نگاهی به ترکیب بند با کاروان نیزه» نقدی از عبدالجبار کاکایی شاعر و ترانه‌سرای مطرح ایرانی به سرانجام رسیده است.

    ۱۴ بند «با کاروان نیزه»؛ راوی چیست؟

    بند اول اثر با بیت «می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است / از هفت منزلی که سفرها در او گم است» آغاز می‌شود. بند دوم به مصیبت جان‌گداز عاشورا و بند سوم به صحبت با فرات اشاره دارد. بند چهارم درباره‌ حرف‌های امام حسین(ع) با امام علی(ع) است و بند پنجم، سخن از خیزران می‌گوید.

    بند ششم نماز عشق و بند هفتم روز عاشورا را توصیف می‌کند. بند هشتم درباره امام حسین(ع) است و بند نهم از پرچم‌دار کربلا یاد می‌کند. بند دهم در وصف آنچه در کربلا رخ داد و بند یازدهم از شهادت می‌گوید. بند دوازدهم گودال قتلگاه را شرح می‌دهد. بند سیزدهم رفتن کاروان به شام و بند چهاردهم سرانجام کاروان نیزه را شرح می‌دهد.

    فضای نوین تفکر اسلامی و شیعه در «با کاروان نیزه»

    معلم دامغانی درباره ترکیب‌بند عاشورایی «با کاروان نیزه» قزوه گفته است: «این عرصه، عرصه‌ مردان فحل و پهلوانان اندیشه به حساب می‌آید؛ کسانی که از جان و دل مایه می‌گذارند. اگر شاعران کم‌کاری کنند، عرصه به دست نااهلان خواهد افتاد. اگر هنرمندان این کار را کنند، مردم عوام و مداحان کم‌مایه تغییراتی به وجود می‌آورند که در این سال‌ها دیده‌ایم.»

    همچنین در این ارتباط عبدالجبار کاکایی شاعر و منتقد ادبی نام‌آشنای کشور نیز درباره سروده عاشورایی قزوه معتقد است: «ترکیب‌بند قزوه به لطف بهره‌گیری از زبان سنجیده، تعابیر هوشمندانه و فضای نوین تفکر اسلامی و شیعه، از امتیازات و محتوای خوبی برخورداز است که این از امتیازات کتاب به شمار می‌رود و این مولفه‌هاست که «با کاروان نیزه» را به یکی از درخشان‌ترین منظومه‌های عاشورایی عصر حاضر بدل ساخته است.»

    سه شنبه //// یک دشت سیب سرخ، به چیدن رسیده بود...

    باغ شهادتش، به رسیدن رسیده بود!

    در پایان این گزارش و برای آشنایی هر چه بیشتر با زبان، روایت و ساختار منظومه «با کاروان نیزه» سروده علیرضا قزوه بند دوازدهم این ترکیب‌بند را به مرور می‌نشینیم.

    گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود

    تنهاتر از مسیح، کسی بر صلیب بود

    سرها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ

    اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود!

    مولا نوشته بود: بیا ای حبیب ما

    تنها همین، چقدر پیامش غریب بود

    مولا نوشته بود: بیا، دیر می‌شود

    آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود

    مکتوب می‌رسید فراوان، ولی دریغ

    خطش تمام، کوفی و مهرش فریب بود

    اما حبیب، رنگ خدا داشت نامه‌اش

    اما حبیب، جوهرش «امن یجیب» بود

    یک دشت، سیب سرخ، به چیدن رسیده بود

    باغ شهادتش، به رسیدن رسیده بود

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.