موضوع حجاب و عفاف به عنوان یک اصل قانونی و شرعی همواره یک مسئله مهم بین برخی اقشار مردم و موضوعی برای سوءاستفاده معارضان و مخالفان بوده است. در این زمینه با فرشته روح افزا، پژوهشگر حوزه زنان و خانواده به گفتوگو پرداختهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
کلیدواژه توانمندسازی بانوان و برابری جنسیتی و به دنبال آن آزادی در نوع پوشش چندی است که از سوی کشورهای خارجی دیکته میشود. این موضوع چه آسیبی به همراه دارد؟
در بحث توانمندسازی زنان، بندی در سند ۲۰۳۰ به نام استیجیفایو وجود دارد که در این بند بحث برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان آمده است. قبل از این در سازمان ملل حدود ۱۱ یا ۱۲ سال پیش، سازمانی با عنوان «نهاد زنان سازمان ملل» تشکیل شد. پیش از آن کمیسیون مقام زن ایجاد شده بود که ۱۲ بند را برای اجرای در کشورهای مختلف ارائه داده بود. حدود ۱۲ سال پیش این نهاد تشکیل شد و وظیفه آن نیز این است که بند ۵ سند ۲۰۳۰ یعنی بحث برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان را اجرا کند. همه کاری که کمیسیون مقام زن انجام میداد، به این سازمان واگذار شد و فقط یک چیز از آن خواستند و آن هم «برابری جنسیتی و توانمندسازی زنان» بود. توانمندسازی زنان را کنار برابری جنسیتی تعریف میکنند که در سند ۲۰۳۰ هم در بند ۵ آمده است.
کل اهداف سند ۲۰۳۰ تاکنون نگاشته شده و از مدیریت اقیانوسها، آبها، منابع، فقرزدایی و … تمامی ۱۶۳ بند آن براساس توانمندسازی و برابری جنسیتی بیان شده است. حتی در محیط زیست نیز توانمندسازی زنان آورده شده است. این کاری است که سازمانهای بینالمللی انجام میدهند. از اواخر سال ۲۰۱۹ سازمان ملل در این زمینه به ایران نیز مسئولیت داده، یعنی هیئت مدیره آن گروه در سازمان ملل به ایران نیز وارد شد؛ در حالی که کشورهای دیگر و حتی خبرنگاران آنها به این مسئله اعتراض کردند. برای اولین بار در سازمان ملل به پیشنهاد آمریکا و برای عضویت ایران رأی مخفیانه گرفته میشود و ایران هم رأی میآورد. دستوراتی که در آن برای اعضای هیئت مدیره و کسانی که زیرمجموعه آنجا عضو شدهاند و کار میکنند، بسیار مفصل است و به صورت خیلی مفصل به این قضیه میپردازد که توانمندسازی زنان را در منطقه ایجاد کنند.
کشور ما نیز در این زمینه بد کار نکرد. امروز اردن و امارات ۹ وزیر خانم دارند. عربستان سعودی رانندگی را برای زنان مجاز و سخنرانی زنان را آزاد کرد. در افغانستان نیز در بحث توانمندسازی زنان کار شده است. این سؤال مطرح میشود که توانمندسازی زنان چه میخواهد انجام دهد؟ مثلا در کشاورزی زنان دیگر نباید کشاورزی کنند و باید بروند در صنایع دستی کار کنند. در حقیقت میخواهند زنان آموزش پیدا کنند تا توانمند شوند. هدف غایی این اصل این است که زنان باید شاغل شوند و کار داشته باشند. اگر زن توانمند شود و بتواند کارخانه ایجاد کند یا هر کاری انجام دهد باید آموزش ببیند و وام دریافت کند.
طبق این سند، زنان اگر اشتغال پیدا کنند که مسئله بدی نیست، پس ما با چه چیزی مخالف هستیم؟ در بند ۲۱ سند به فقرزدایی اشاره و تأکید شده برای فقرزدایی باید جمعیت جهان کاهش پیدا کند. منابع جهان محدود است و این منابع محدود برای جمعیت زیاد نمیتواند پاسخگو باشد. طبق این سند، بر این موضوع تأکید نمیشود که باید مردم را سیر کنیم، بلکه بر مسئله کاهش جمعیت تأکید شده و یکی از راهکارها که سند ۲۰۳۰ را ارائه میکند، این است که اگر زنان شاغل شوند، جمعیت نیز کاهش پیدا میکند. وقتی زنان توانمند و شاغل شوند، مردان بیکار میشوند.
زنانی که توانمند باشند، حاضر نیستند با مردان بیکار ازدواج کنند و این باعث بحران خانواده میشود. در این صورت سن ازدواج به صورت تصاعدی بالا میرود و حتی اگر از نظر مدرک تحصیلی برابر باشند، ازدواج به تأخیر میافتد. در حال حاضر ما این خلأ را در کشور داریم. در کشور ما ورود دختران به دانشگاه بیشتر و پسرها کمتر است. ورودی دختران ۶۰ تا ۷۰ درصد و ورودی پسران ۳۰ حدود درصد است. آن ۷۰ درصد باید از میان ۳۰ تا ۴۰ درصد طرف ازدواج خود را پیدا کند که این خیلی کم است و زن فرهیخته و توانمند با هر کسی ازدواج نمیکند و بچهدار نمیشود و این خود آسیبزننده است. بانوان جامعه ما ازدواج نمیکنند و اگر همسر هم دارند، همسران آنها بیکار شدهاند و آمار بیکاری در مردها در جامعه کاملا مشخص است. بانویی که شوهرش بیکار شده است، نمیتواند از وظیفه ذاتی خود که بچهداری است کنار بکشد و باید مهد کودک پیدا کند و فرزند خود را آنجا گذاشته و کار کند و تمام هزینههای زندگی را پرداخت کند و از همسر خود نیز به دلیل بیکار بودن و عصبی بودن بداخلاقی مشاهده کند و این مسئله باعث اضمحلال خانواده میشود.
توانمندسازی زنان فقط شعار است. در حقیقت با طرح این موضوعات پرستیژ را بالاتر میبرند. آموزشهای جنسیتی برای توانمندسازی زنان و … چه نوع توانمندسازی است؟ امروز چیزی به نام بهینهسازی روابط زن و مرد، توانمندسازی زنان در جهت رشد و ارتباط علمی زنان نداریم. چون بانوان دستمزد کمتر میگیرند، کارفرمایان تمایل بیشتری در بخش خصوصی دارند تا زنان را جذب کنند. این موضوع در تبلیغات جذب بانوان برای کار در روزنامهها کاملاً قابل مشاهده است و این استفاده ابزاری از زنان در کار کردن است. مسئله اصلی این است که باید اشتغال حقیقی که طبق آن بانوان باید حضور اجتماعی داشته باشد، دنبال شود؛ چراکه ۵۰ درصد جامعه را زنان تشکیل میدهند. امروز ما در جامعه بانوی پزشک، معلم، پرستار و … داریم اما با عدم توازن و این مدل شغلهای ابزاری از زنان به جایی نمیرسیم.
وقتی بنیان خانواده حذف شود، زندگیها فرومیپاشد. در کشورمان آمار طلاق هر روز افزایش مییابد. مسائل اقتصادی و اجتماعی در طلاق وجود دارد اما بالاترین آمار طلاق ما مربوط به شمال تهران است که مشکلات اقتصادی ندارند. ثبت احوال آمار شهر ری و شمال تهران را اعلام کرده است. در شهر ری که مردم از نظر اقتصادی ضعیفتر هستند، آمار طلاق نصف شمال تهران است. پس همه ریشهها به اقتصاد برنمیگردد، بلکه به عملکرد این دستگاهها بازمیگردد که قصد توانمندسازی زنان را دارند. اگر زن را از روستا و زن عشایر را از فضای زندگی خود بگیریم و بیکار کنیم چه میشود؟ نمیگویم در حقشان اجحاف کنیم، بلکه باید مشکلاتشان را حل کنیم، اما اگر آنها را از محیط زندگی سنتی خود خارج و وارد شهر کنیم چه میشود؟ اولین حق بانوان، داشتن خانواده است که ما آن را با عنوان توانمندسازی از بانوان میگیریم.
چرا بر رعایت عفاف و حجاب به عنوان اصل فرهنگی تأکید میشود؟
علت بحرانی که در غرب شکل گرفته، فقدان عفاف است. سازمان جهانی در سایت خود اعلام کرده است: «بیست میلیون فرزند در غرب پدران خود را نمیشناسند». بیست میلیون فرزند باید پدران خود را در بانک دی ان ای پیدا کنند. سن خودکشی در آمریکا به هفت سال رسیده است. قوانین برای زنان باردار و بچهدار در اروپا و آمریکا بسیار قوی است و دولت به آنها اهمیت میدهد. این قوانین برای شیردهی، زایمان و … عالی است اما مادرها حمایت نمیشوند؛ چون زمانی که دولت به این زنان کمک مالی پرداخت میکند، مردهایی که بیکار یا تنبل هستند، به سمت این زنها میآیند و کنار آنها قرار میگیرند و بعد از اینکه فرزندان آنها بزرگ میشوند و حمایتها قطع میشود، این زنان از طرف مردها رها و دچار خلأ عاطفی میشوند.
مسئلهای که دشمن به آن دامن میزند، مطرح کردن حجاب اجباری است و اینکه حجاب با آزادی تقابل و مغایرت دارد و این نکته برای جوان امروز مبهم است، نظر شما در این زمینه چیست؟
کنار حجاب، کلمه اجباری گذاشتهاند، حتی بهترین چیزها و حتی هدیه اجباری هم مشمئزکننده است. متأسفانه این کلمه را در کنار حجاب میآورند تا آن را خراب کنند. نمیتوان گفت که دختران بیحجاب دین ندارند؛ این افراد در مراسم احیا شرکت گسترده دارند.
امام خمینی(ره) جملهای خطاب به مسئولان دارند با این مضمون که اگر شما بد عمل کنید و مردم از اسلام زده شوند، برگرداندن آنان بسیار دشوار است. بنابراین، مسئولان باید درست صحبت کنند و عملشان منطبق بر اسلام باشد. برخی از مسئولان بد عمل کردهاند و دغدغه کار فرهنگی ندارند. اشتغال حق زنان است، اما مسئولان امر بایستههای مادر بودن را در کنار آن لحاظ نمیکنند. مرخصیهای زایمان کم است و دوران شیردهی مادران با مشکل مواجه میشود. برخی افراد فقط برای بانوان زمینه اشتغال را ایجاد میکنند اما به نیازهای مادرانه آنان توجهی ندارند. دختری که بد لباس میپوشد و قرآن به سر میگیرد، فکر میکند این حجاب است. این انسان بیگناه است و مرزها برای او تبیین نشده است. او فکر میکند که امثال بنده افراطی هستیم و او حد وسط را انتخاب کرده، در حالی که نمیداند خدا این حد را برای بانوان تعیین کرده است. الگوهای اسلامی در زندگی بچهها ناپدید شده است. شهدا از کتابهای مدرسه حذف شده است. احترام مادر و مناجاتها در کتب مدارس وجود داشت اما امروز نیست. شهید فهمیده از کتابها حذف شده و در یک خط به آن پرداخته شده است. امیدواریم جلال آل احمد زنده شود و کتاب غربزدگی دیگری بنویسد که ما چقدر از آنها جلو زدهایم؛ چراکه من آنجا درس خواندهام و کار کردهام.
جوانان ما حق زندگی با آرامش دارند اما متأسفانه ما خواه یا ناخواه آرامش و زندگی را از آنان گرفته و به آنها تنش مضاعف میدهیم. اگر در مسائل اقتصادی و … توانمندی نداریم و مردم آنها را تحمل میکنند، نباید در مسائل فرهنگی خرابکاری کنیم. باید در این زمینه طبق مبانی صحیح دینی حرکت کنیم. جامعه ما هنوز یک جامعه دینی است و مسئولان موظف هستند که در زمینههای فرهنگ دینی کار کنند. متأسفانه مقوله حجاب در جامعه ما سیاسی شده است. البته بدان معنا نیست که دین از سیاست جداست اما با موضعگیری سیاسی و جناحبندی در این زمینه کردهایم و یک سری را در جریان مخالف قرآن قرار دادیم. ما باید برای آلایش جامعه کار کرده و برای اینکه بچههای ما به ازدواج و حق خانواده برسند، تلاش کنیم. دستگاههایی که دستشان میرسد و بودجه دارند و زیر نظر دولت نیستند باید به داد جامعه برسند. مثلاً بسیج جامعه زنان باید در این حوزه ورود کند. پیام من به جوانان این است که اگر میخواهید زندگی پاکی داشته باشید، باید خود نیز پاک باشید. اگر در جامعه سیل به وقوع میپیوندد، جوانان باید خود به داد خود برسند.
ثبت دیدگاه