حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • غربت و مهجوریت؛ توصیف ایرانیان از بقیع
    شناسه : 6389
    2
    اجتماعی » جامعه پژوهشگر گروه مطالعات سیاسی و اجتماعی پژوهشکده حج و زیارت ضمن تشریح روندی که زائران ایرانی برای زیارت قبرستان بقیع در طول تاریخ پشت سر گذاشته‌اند، «غربت و مهجوریت» را بیشترین توصیف تاریخی ایرانیان از بقیع بیان کرد.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    یکی از توفیقات همه زائران حج تمتع این است که با حضور در مدینه منوره می‌توانند قبر حضرت رسول(ص) و ائمه بقیع(ع) را زیارت کنند. این زیارت برخلاف زیارت‌های معمولی است که زائران ایرانی در ایران، عراق و سوریه تجربه می‌کنند. ضریح و بارگاه قبور مطهر ائمه بقیع(ع) به دست وهابیت تخریب شده است و زائران فقط می‌توانند در کنار سنگ‌چین‌‌های قبور ائمه(ع) بایستند و زیارت کنند (البته بانوان اجازه ورود به قبرستان بقیع را ندارند و بیرون قبرستان بقیع می‌ایستند و از دور زیارت می‌کنند)، اما نعمت بزرگی است که نصیب زائران حج و عمره می‌شود.

    زیارت قبرستان بقیع در طول تاریخ اهمیت و جایگاه ارزشمند و مهمی برای زائران ایرانی داشته و زائران کشورمان در سفرنامه‌‌های خود به این مورد اشاره کرده‌اند. برای تشریح بیشتر اهمیت و جایگاه این مقوله، رضا تقی‌زاده نائینی، پژوهشگر گروه مطالعات سیاسی و اجتماعی پژوهشکده حج و زیارت و نویسنده کتاب‌های «بقیع در سفرنامه‌های فارسی»، «مذاکرات مجلس شورای ملی و سنا درباره بقیع» و «بقیع در سرودهای فارسی»، در گفت‌وگو با ایکنا، به تشریح جایگاه بقیع در طول تاریخ برای زائران ایرانی حج پرداخت.

     زیارت بقیع در سفر حج زائران ایرانی چه جایگاهی داشته و تا چه میزان مورد توجه زائران حج ایرانی در طول تاریخ بوده است؟

    بررسی سفرنامه‌های حج ایرانیان به خصوص در دوره قاجاریه، که عمده سفرنامه‌ها مربوط به این دوره است، بیانگر این مطلب است که حاجیان ایرانی هنگام حضور در شهر مدینه برای زیارت حرم پیامبر(ص) و مسجدالنبی همواره خود را ملزم می‌دانسته‌اند که به زیارت بقیع نیز مشرف شوند و علاوه بر زیارت این مکان شریف، مشاهدات خود را از بقیع و مزارات و مشاهدات آن مکتوب و خاطرات زیارت در بقیع را ثبت و ضبط کرده‌اند.

    یکی از برنامه‌های اصلی زائران ایرانی در مدت زمان حضور خود در شهر مدینه زیارت بقیع بوده است که معمولاً بعد از زیارت پیامبر(ص) بلافاصله به بقیع مشرف می‌شدند. حتی گزارش‌هایی هم از دوره صفویه در مورد زیارت بقیع موجود است که نمونه آن سفرنامه بانویی اصفهانی است که به زیارت بقیع رفته و مشاهدات خود را به زبان شعر بیان کرده است.

    نکته مهم در توجه زائران ایرانی به بقیع به دلیل نقل‌هایی است که در مورد دفن حضرت فاطمه زهرا (س) در بقیع بیان شده است. به دلیل مخفی بودن مدفن شریف صدیقه طاهره، حاجیان در مدت زمان حضور در مدینه برای اینکه از فضیلت زیارت حضرت زهرا(س) بهره‌مند شوند، به جد و جهد تمام در بقیع حاضر می‌شدند و در این مکان آداب زیارت را انجام می‌دادند.

    کیکاووس میرزا که سی‌‌ودومین فرزند ذکور فتحعلی شاه است و در سال ۱۲۵۳ قمری به سفر حج رفته به همین مطلب اشاره کرده است. وی در بخشی از سفرنامه خود با عنوان مسالک الساکین می‌نویسد: «بدان که از جمله آداب مؤکده مدینه طیبه زیارت سیده النساء است» و در ادامه به مکان‌های احتمالی دفن حضرت اشاره می‌کند که یکی از آنها بقیع است.

    البته زیارت ایرانیان در بقیع همواره با مشکلاتی روبه‌رو بوده است. در این مورد یعقوب میرزای تبریزی در سفرنامه خود با عنوان حج منصور به سال ۱۲۸۵ قمری ضمن بیان خاطره‌ای در مورد کتک خوردن حاجی ایرانی در هنگام زیارت ائمه بقیع چنین می‌نویسد: «بلی این پدرسوخته عرب‌های اهل مدینه منوره این‌طور بلاها بر سر حاجیان عجم می‌آورند. همه این اذیت‌ها به جهت زیارت ائمه بقیع است که بلکه اذیت زیاد دیده زیارت کم کنند. بحمدالله حاجیان هم غیرت کرده اگر در روزی یک دفعه به زیارت رسول‌الله روند سه دفعه به زیارت ائمه بقیع می‌روند و اذیت را نوش جان می‌کنند».

    در طول تاریخ متفاوت‌ترین جنبه زیارت مدینه با سفرهای عصر کنونی چیست؟

    براساس گزارش‌هایی که ما از سفرنامه‌ها داریم باید گفت متفاوت‌ترین جنبه زیارت مدینه، محدودیت‌هایی است که برای زیارت ایرانیان برقرار بوده است. به گونه‌ای که فقط در ساعاتی خاص امکان حضور در مسجدالنبی و زیارت پیامبر(ص) را داشته‌اند، اما خوشبختانه در حال حاضر چنین مشکلی وجود ندارد. برای مثال در سفرنامه مکه در سال ۱۲۸۸ قمری که مؤلف آن ناشناخته است چنین آمده است: «رفتیم به در مسجد پیغمبر، نیم ساعت به غروب مانده، گفتند یک ساعت به غروب مانده عجم نمی‌آید برود میان مسجد پیش پیغمبر از بیرون در سلام کرده آستانه را بوسیده رفتیم به قبرستان بقیع. آنجا هم در را بسته مانع شدند، هر چه پول دادم سعی کرده، نگذاشتند».

    زائران ایرانی بقیع؛ از نوش جان کردن کتک و آرزوی مرگ تا مذاکره دولت‌ها برای بازسازی

    مسئله دیگر این است که تا قبل از تسلط وهابیان بر سرزمین حجاز همه مسلمانان به خصوص ایرانیان امکان زیارت بقیع برایشان فراهم بود و می‌توانستند داخل حرم ائمه در کنار قبور شریف ائمه به زیارت و نماز مشغول شوند زیارت جامعه کبیره بخوانند و در برخی گزارش‌ها آمده است که در ایام محرم و روز عاشورا داخل حرم ائمه به عزاداری مشغول می‌شدند که مع‌الاسف در حال حاضر چنین چیزی امکان‌پذیر نیست.

    برجسته‌ترین موضوعی که در سفرنامه‌های حج در خصوص بقیع مطرح شده، خیلی صریح و مختصر «غربت و مهجوریت» بقیع و ائمه مظلوم در بقیع است. آستان مقدس بقیع همواره از منظر ایرانیانی که زیارتگاه‌های امامان و حتی امامزادگان را در ایران، با عظمت و شکوه دیده بودند، سرشار از غربت بوده است. این زائران در اولین مواجهه با این آستان مقدس، همواره از غربت آن یاد کرده‌اند. برای مثال محمد علی بن محمد رضی بروجردی در سفرنامه خود با عنوان «بزم غریب» به سال ۱۲۶۱ قمری چنین نوشته است: «اگر بخواهم کیفیت و کمیت آن ارض اقدس و زمین مقدس را قلمی دارم کمیت قلم در میدان تحریر لنگ است و دل مستمعین بسی شکسته و سنگ…». همین شخص در جایی دیگر چنین نوشته است: «بعد از نماز زیارت، آمدیم از قلعه بیرون، رفتیم به قبرستان بقیع، به در روضه امامان، که چه گنبدی، چه اوضاعی که خداوند ماها را مرگ بدهد و آن اوضاع را نبیند. نه ایوانی نه کفش کنی یک طاق مخصوص آن هم تمام اطراف او شمع چراغ گذاشته سیاه و…».

    زائری ایرانی که در دوره قاجار به زیارت بقیع رفته در این باره می‌نویسد:‌ «امان امان از جور مخالفین. چه بقیعی؟ چه امانی؟ معنی غربت، بقیع است… خیلی گریه کردم از مظلومی‌ این ائمه». زائری دیگر نیز در این باره نوشته:‌ «هر کس که وارد آن بقعه شود از حقارت بقعه و صندوق مبارک، بی‌اختیار گریه زیاد می‌کند. روضه حر بن ریاحی که در عراق عرب است، صد مرتبه از این بقعه مبارکه مجلل‌تر است» و نویسنده دیگری نیز نوشته است: «اصل بقعه شریفه کوچک است. ضریح مبارک هم چوبی است، به نهایت وضع مختصری دارد، در اول قبرستان واقع شده، ایوان و سرایی ابداً ندارد، در غایت غربت و کربت است».

    زائران ایرانی همچنین از این که شب‌ها برای گرامیداشت مزارات بقیع، کسی اجازه چراغ روشن کردن در آنجا را نداشته‌، گله‌مند بودند. میرزا محمد علی بروجردی که در سال ۱۲۶۱ قمری/ ۱۲۲۴ شمسی، به زیارت بقیع مشرف شده، در این باره می‌نویسد: «و در شب به جز نور الهی که به آن اجسام منور لامع است، ضوئی در آن مکان شریف ساطع نیست و ظاهر آن بقعه متبرکه، چون باطن تاجیک و عجم بی‌غیرت، تاریک و راه بیان مدعا بسی باریک». زائری دیگر نیز اشاره کرده که «شب‌ها هم درب حرم محترم مزبور بسته است، بساط و چراغی ندارد». همچنین زائری شیعه و هندی نیز در این باره نوشته: «به سبب عداوتی که با حضرات ائمه دارند، از حق احترام جناب سیده و حضرت عباس هم چشم پوشیده، شب‌ها در آن قبه روشنی نمی‌کنند الا چند دقیقه. بلکه بعض زوار که شمع می‌برد تا روشن کند از دستش گرفته خودشان روشن کرده، در آن قبه می‌گذارند. همین که بیچاره زائر از آنجا برگشت خاموشش نموده می‌برند. الا یک غنچه کوچک مقابل قبر جناب سیده و یک قندیل محاذی قبور ائمه اربع و حضرت عباس آویخته‌اند».

    به مسئله غربت بقیع در سفرنامه‌های معاصر هم به روشنی پرداخته شده است و به صراحت از این واژه در بسیاری از سفرنامه در توصیف بقیع استفاده شده است. جلال آل احمد نویسنده سفرنامه معروف «خسی در میقات» که چهل سال بعد از واقعه تخریب بقیع، به این قبرستان رفته تا نشانی از گور برادر خود بیابد، از مشاهده وضعیت این مکان آنچنان متحیر شده که می‌‌نویسد: «خاک نرم این گورستان عتیق را می­‌شکافتم و می­‌دیدم که چهارده قرن سنت اسلامی در چنین خاکی، اکنون راهبر به چیزی نیست یا جایی».

    زائران ایرانی بقیع؛ از نوش جان کردن کتک و آرزوی مرگ تا مذاکره دولت‌ها برای بازسازیمحمدولی میرزا قاجار درباره رفتار نامناسب اهل مدینه می‌گوید: «در مدینه به هیچ وجه فرصت تفحص نشد. بسیار بد سلک می‌کنند با حاج عجم» (همان، ۱۳۸۹، ج۱، صص۵۱۷ ـ ۵۱۶).

    رافضی نامیدن زائران بقیع، دریافت پول از زائران، بی‌نظمی در باز کردن در بقعه ائمه و برخورد نامناسب و خشن با زائران شیعه و ایرانی از مهم‌ترین مسائلی است که زائران ایرانی در بقیع با آن مواجه بوده‌اند.

    در برخی از سفرنامه اشاره شده است که اهل مدینه، زائران بقیع را رافضی خطاب می‌کنند. حافظ محمد کربلائی در تذکرة الطریق در این‌باره چنین آورده است: «به بقیع رفتم. در بقیع کسی که به جهت زیارت بقیع می‌رود و زیارت می‌خواند، اهل مدینه او را رافضی می‌گویند. از این ‌سبب نرفتم»(جعفریان، ۱۳۸۹، ج۱، ص۳۸۳).میرزا داود نیز در سفرنامه مکه دقیقاً همین مطلب را آورده است: «از در بقیع که رد می‌شدم، به قبله مطهره ائمه نگاه می‌کردم، جوانکی خوش‌لباس هم میان کوچه می‌رفت. به عربی گفت: «به این بقعه زیارت رفته‌ای؟ اینجا اهل‌بیت رسالت مدفون هستند. گفتم: بلی، رفته‌ام. گفت: اینها را می‌شناسی؟ گفتم: البته می‌شناسم. خیلی بهتر از تو می‌شناسم و خواندم شعرهای فرزدق را به اندک تغییری که گفتم:

    نگاهی طولانی به حقیر کرد و گفت: «انت رافضی». در جواب گفتم: «إنْ کانَ رَفضًا حُبُّ آلِ مُحمدٍ/ فَلْیشْهَدِ الثَقَلانِ أنّى رافضى» و از هم جدا شدیم.» (همان، ۱۳۸۹، ج۷، ص۵۸۹).

    یکی از نکاتی که در سفرنامه‌های این دوره به چشم می‌خورد، دریافت پول از زائران عجم و شیعه برای ورود به بقیع است که برای خواننده امروزی جای بسی تعجب است. بقعه امامان در بقیع، متولیان خاصی از میان سادات مدینه داشت که برای هر نفر که قصد ورود به بقعه ائمه را داشته است، ورودیه‌ای می‌گرفتند. این افراد از یکی از خاندان‌های علوی مدینه بودند که از طرف دولت عثمانی به تولیت بقیع گماشته می‌شدند. متولی مربوط نیز به نوبه خود کسانی ‌را در محل ورودی بقعه می‌گماشته است تا از واردین مبلغی بگیرد و اجازه ورود بدهد(جعفریان، میقات حج ۳۸).

    محمدولی میرزا در سفرنامه مکه چنین می‌نویسد: «در بقیع هرکس وارد می‌شد، هزار دینار می‌گرفتند و درب حیاط هم سه قروش که هر قروشی یک عباسی می‌باشد. در گنبد حرم بقیع هم به جهت زیارت حضرت فاطمه سه پول می‌گیرند که ببوسند قبر مبارک را.» سید علی‌حسین نیز در منازل قمریه به دریافت پول از شیعیان اشاره کرده است: «روزی داخل ضریح مقدس ائمه اربع و حضرت عباس رفتم. بعد مس نمودن و بوسه دادن خاک پاک قبور مطهره به دست آوردم. خدام آنجا که اهل سنت‌اند، شیعیان را نمی‌گذارند که به زیارت حضرات ائمه مظلوم بروند، الا به گرفتن پنج قروش. یک‌ دفعه بروند یا به ‌دفعات. هر دفعه مزاحم می‌شوند و بعد اخذ پنج قروش، دست مزاحمت برمی‌دارند.»(همان، ۱۳۸۹، ج۲، ص۷۱۶).

    در بعضی مواقع، دریافت پول همراه با ضرب و شتم زوار بوده است. سلطان مراد حسام‌السلطنه، فرزند عباس میرزا، در سفرنامه خود با عنوان دلیل الانام این‌گونه بیان می‌کند: «چون بوابان بقعه مبارکه درب بقعه را بر روی حجاج می‌بستند که به ضرب و شتم پول گرفته در را باز کنند، لهذا به آنها سفارش کرده، نوید رعایت و نوازش دادم که مانع حجاج نشوند و درب بقعه را در این چند روز مفتوح بگذارند که حجاج به آسودگی زیارت نمایند»(همان، ۱۳۸۹، ج۴، صص۱۵۳ـ۱۵۲). در نوشته‌های نجم‌الملک در سفرنامه مکه هم این مطلب دیده می‌شود. وی تصریح می­‌کند که این سختگیری مختص به غیرعرب‌هاست: «در قبرستان بقیع، بقعه ائمه طاهرین، بوّابی دارد کریه‌المَنظر، چماق به دست، غضب‌آلود. هر نفر ایرانی که خواهد به قصد زیارت داخل شود، با کمال تشدد یک صاحبقران از او می‌گیرد و اگر بخواهد آن شخص روزی پنج مرتبه مثلاً وارد شود، باید پنج قران بدهد و همین که قلیلی آنجا ماند، زیارت نخوانده گوید: «بیرون شو». شخصی خواست روزی بانی یک مجلس روضه شود در تحت قبّه مطهّر ائمه. بوّاب مانع شده، مبلغ دو روپیه، که شش هزار دینار باشد، داد تا اذن حاصل نمود، و این همه ایرادات برای عجم است. با اعراب احدی را کاری نیست»(همان، ۱۳۸۹، ج۳، ص۸۲۷).

    از جمله مواردی که موجب آزردگی زائران شیعه بوده است، بی‌نظمی و بسته بودن بی‌جهت در بقعه ائمه است، در حالی‌که حرم رسول‌الله(ص) همواره تا پاسی از شب باز بوده است. محمدعلی بروجردی در این باره آورده است: «روزها الى ظهر، در بسته، و خاطر زائرین شکسته، پس از فتح باب مجال توقف محال، و زبان از خواندن زیارت‌نامه مأثوره از شدت خوف ساکت، بلکه لال و به اعتقاد بعضی، مرقد مطهر حضرت فاطمه سیدةالنساء(س) در آنجاست و احدی را به جز زوار غریب، سعادت زیارتش نصیب نیست. قریب به غروب، دروب (درها) مسدود، و اگر احیاناً شخص عبور به آنجا نماید، مردود و مطرود»(همان، ۱۳۸۹، ج۱، ص۶۲۳).

    مؤلف سفرنامه عتبات و حج نیز چنین بیان می­‌کند: «در موقعی که به جهت وداع آمدیم که اجازت مرخصی حاصل کنیم، در حرم مبارک بسته بود. امکان تشرف به حرم نشد و آن خدمه مزبوره، همه روزه حاضر نبودند. مردم و این بنده نیز از پشت درب حرم افتادم و صورت به خاک آن آستان ملک پاسبان گذاشتم؛ مرخصی خواسته، با دل دردناک و عقیده پاک از قبرستان بیرون آمده، روان شدم»(همان، ۱۳۸۹، ج۶، صص۷۵۹ـ۷۵۸). امین‌الدوله نیز در یادداشت‌هایش با عنوان سفرنامه مکه به همین موضوع پرداخته و اشاره کرده است که امام جمعه تبریز حاضر شد که در تبریز محلی معیّن کند تا همه ساله هزار تومان برای خدام بقعه عاید شود: «یکشنبه یازدهم محرم‌الحرام ۱۳۱۷، علی‌الصباح محرم کعبه مقصود و فوز به مقام محمود شدم و از دل و جان به آن آستان نماز آوردم. هوا روشن شد. هوای بقیع و زیارت ائمه هدی کردم. آنجا جز حاجی صادق یزدی و یک ضعیفه سیاه کفش‌دار و یک سقا کسی نبود. کلیددار و متولی و زیارتنامه‌خوان حضور نداشتند و درب بقعه متبرکه بسته و قفل بود، بی‌آنکه سبب معلوم شود .از بیرون سر بر آستان نهاده زیارت خواندم و نماز زیارت گذاشته، برگشتم(همان، ۱۳۸۹، ج۶، صص۵۲۵ ـ۵۲۹).

    زائران ایرانی بقیع؛ از نوش جان کردن کتک و آرزوی مرگ تا مذاکره دولت‌ها برای بازسازی

    در سفرنامه عتبات و حج به سال ۱۳۱۷ قمری نیز به این موضوع پرداخته شده است. مؤلف این‌گونه بیان می‌کند: «شب‌ها هم درب حرم محترم مزبور بسته است؛ بساط و چراغی ندارد. وضع غربت و کربت طوری هست که روز مرخصی ما از مدینه طیبه از صبح الی شام، این حرم مبارک مسدود بود و در موقعی که به جهت وداع آمدیم که اجازت مرخصی حاصل کنیم، درب حرم مبارک بسته بود. امکان تشرف به حرم نشد و آن خدمه مزبوره همه روزه حاضر نبودند. مردم و این بنده نیز از پشت درب حرم افتادم و صورت به خاک آن آستان ملک پاسبان گذاشتم؛ مرخصی خواسته، با دل دردناک و عقیده پاک از قبرستان بیرون آمده، روان شدم»(همان، ۱۳۸۹، ج۶، ص۷۵۹).

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.