قضیه اخیر یک نشر نامدار در عقد قراردادهای ترجمه با مترجمان که بندی مندرآوردی بابت ویراستاری دارد و در آن دو موضوع غیرمرتبط به هم ربط داده شده تا برای پرداخت نکردن حقالزحمه مترجم وجاهت قانونی داشته باشد نشان داد که هر یک از ناشران کشور برای خود قانونی خاص دارند و در پهنه این صنعت مهم فرهنگی به صورت ملوکالطوایفی مَرکبِ مُرَکَب قلم خود را هر نوع بخواهند در عقد قرارداد میتازانند. این در حالی است که برای اجاره خانه یا خرید خودرو یا هر قرارداد دیگری که تأثیرات سوءالقایی متواتر پدیده نشر را ندارد قرارداد ثابتی وجود دارد که تمام محضرخانهها یا بنگاههای مرتبط ملزم به استفاده از آن هستند.
مسئله اینجاست که مؤلف و مترجم به عنوان اصلیترین عضو دایره نشر در پایینترین رتبه حقوقی و اعتباری آن قرار دارند. یک اهل قلم معمولاً بین سه ماه تا شش ماه برای تألیف یا ترجمه یک کتاب وقت میگذارد و طبق عرف – نه قانون – در بهترین شکل ممکن، حداکثر ده درصد مبلغ پشت جلد یک کتاب را با تیراژ بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه شش ماه پس از انتشار کتاب (با مبدأ تاریخ اعلام وصول) دریافت میکند. مثلاً اگر یک کتاب دویست هزار تومانی را با تیراژ متوسط ۳۰۰ نسخه در نظر بگیریم این مبلغ شش میلیون تومان میشود که با احتساب شش ماه وقت صرف شده ماهی یک میلیون تومان میشود! آن هم شش ماه پس از چاپ کتاب که با احتساب شش ماه نگارش و ویراستاری و معطلی برای مجوز و … بیش از یکسال میشود و با این رشد وحشتناک تورم ارزش آن اگر یکدهم نشده باشد حتماً نصف است. همه اینها تازه منوط به این است که یک قرارداد سالم بدون شرط و شروط با یک ناشر منصف بسته شده باشد وگرنه همین هم پرداخت نخواهد شد!
این روند منفی روبهرشد، باعث دلسردی اهالی قلم از نگارش کتاب شده است و در کتب درسی و کنکوری هم که فروش بالایی دارند حق تالیف دودرصدی خیلیها را از ادامه راه منصرف کرده است.
راه حل بسیار ساده است. نظیر همه صنوف، نشر هم قراردادی یکسان داشته باشد که در آن، هم حقوق ناشر و هم مؤلف و مترجم رعایت شده باشد و همه ناشران کشور موظف به استفاده از آن باشند تا هر ناشری به سلیقه و منفعت خودش اهالی قلم را به بیگاری و بردگی نگیرد و شاهد مواردی اینچنینی که هر روز با آن مواجه هستیم نباشد.
در این راه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید «فرهنگ» استفاده از این قرارداد را جا انداخته و ناشران را به الزام استفاده از آن «ارشاد» کند وگرنه ریزش پنجاهدرصدی مؤلفان و مترجمانی که خیلی از آنها از دوستان حقیر هستند و دو سه سالی است جای تألیف و ترجمه کتاب به نوشتن فیلمنامه و تحقیق و پایاننامه و امثالهم روی آوردهاند تا با کنار گذاشتن کار دلی به امرار معاش بپردازند به بیشتر از این میزان رسیده و درنهایت هوش مصنوعی باقی میماند تا ناشران توسط آن کتابسازی کنند.
عباس کریمی عباسی
ثبت دیدگاه