انسان در طول تاریخ، تمام همتش پاسخ به نیازهایش بود، چراکه ذاتاً موجودی نیازمند آفریده شده است. خطر مهلکی که در کمین انسان است، از یک سو تشخیص نادرست نیازهایش و از سوی دیگر تجویز پاسخهای نادرست به این نیازهاست.
ارمغان انبیای الهی برای عبور دادن انسانها از این گردنه پرخطر، چیزی نیست، مگر تعالیمی از جنس وحی الهی؛ قرآن کریم آن تحفه گرانبهای بینظیر شفابخشِ هدایتکنندهای است که به واسطه حضرت محمد(ص) از طرف خدای متعال برای انسان فرستاده شده است. انسان به سرمنزل آرامش، اطمینان و رضایتمندی در این دنیا نمیرسد، مگر به واسطه استمداد و بهرهمندی عملی از این کتاب باعظمت.
حال با توجه به ضرورت گفتمانسازی و رواج مفاهیم قرآنی در زندگی آحاد مردم، جمعی از خادمان و دغدغهمندان قرآن کریم بر آن شدند که طرحی ملی با عنوان «مسطورا» یعنی سطر به سطر زندگی با آیههای قرآن کریم را در قالبهای گوناگون تبلیغ و ترویج کنند تا آیههای قرآن به گفتمان عمومی در جامعه تبدیل شود.
بر همین اساس این طرح از ماه مبارک رمضان آغاز شده است و ایکنا نیز به فراخور وظایف ذاتیاش در توسعه و تبلیغ فرهنگ قرآنی، فصول کتابی که به این جهت برای ماه مبارک رمضان تهیه شده است، روزانه بازنشر و به مخاطبانی که به این کتاب دسترسی ندارند، ارائه میدهد. این کتاب از ۳۰ فراز قرآنی مرتبط با آن پنج مفهوم زندگیساز تشکیل شده که هر فراز نیز در چهار قسمت فراز محوری، ترجمه تدبری، تمثیل و برشهایی از کتاب «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» تبیین شده است.
در ادامه فصل بیستوششم این کتاب از نظر میگذرد.
سطر بیستوششم: حقیقتی گریزناپذیر
وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِکَ مَا کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ ﴿۱۹﴾ ق| جزء ۲۶
کسی که در حال احتضار و مردن است را دیدی؟
توان فرار از چنگال مرگ را دارد؟
خودت چطور؟ میتوانی از مرگ فرار کنی؟
سورۀ انبیاء
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ ﴿۲۶﴾و لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿۲۸﴾وَمَنْ یَقُلْ مِنْهُمْ إِنِّی إِلَهٌ مِنْ دُونِهِ فَذَلِکَ نَجْزِیهِ جَهَنَّمَ کَذَلِکَ نَجْزِی الظَّالِمِینَ ﴿۲۹﴾أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ کَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلَا یُؤْمِنُونَ ﴿۳۰﴾ وَجَعَلْنَا فِی الْأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ ﴿۳۱﴾وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفًا مَحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُونَ ﴿۳۲﴾ وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ ﴿۳۳﴾ وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ أَفَإِنْ مِتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ ﴿۳۴﴾کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۳۵﴾
ترجمۀ تدبری آیۀ ۳۵ انبیاء
کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ همۀ افراد مرگ را میچشند و امکان فرار از مرگ را ندارند؛ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً و در مسیر زندگی تا مرگ به بدی و خوبی، سختی و رفاه، یا بدی از طرف شیاطین و خوبی از سوی عالَم تکوین آزمایشتان میکنیم وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ و سپس برای حسابرسی میزان موفقیت در امتحانها بهسوی ما بازگردانده میشوید.
گلفروش مرگاندیش
از چه نام برگ را کردی تو مرگ؟!
گلها، توی گلفروشیها، چرا آنقدر خرم و شادابند؟ چون گلفروش، همواره به یاد مرگ است، مدام با خود میگوید: اگر به گلها نرسم و رسیدگی نکنم، پژمرده میشوند و میمیرند. بههمین خاطر آبِ پاک، دمای لازم، نور کافی در اختیار آنها قرار میدهد.
یاد مرگ با آدمی همان میکند که گلفروشِ مرگاندیش با گلها. اگر از مرگ غافل نباشیم، لقمههامان را پاک میکنیم و لقمهها تنها آنچه در سفرههاست، نیست! آنچه هم میشنویم لقمه، آنچه هم میبینیم لقمه، آنچه هم میاندیشیم لقمه است و این لقمهها همه باید پاک باشد.
آفات که گناهان باشند را باید از خود دور کنیم و به قرآن که نور است، روی آوریم. رازِ اینکه قرآن کریم به تکرار از مرگ یاد میکند و به یاد مرگ توصیه میکند همین است؛ چون نشاط و طراوت آدمی در گرو همین یاد است؛ در اینصورت است که مرگ، سازوبرگ و سرمایهای میشود برای آدمی. همان مرگی که از آن گریز و گزیری نیست، اگرچه آدمی همیشه از آن گریزان است.
همان مرگی که وقتی میآید، هوش از سرِ آدمی میپرد و میبرد و از شدت وحشت تمام مشاعرش را از کف میدهد!
قطعیت مسئلۀ مرگ و قیامت
اگر ما جزء عقلاى عالم محسوب شویم، مسائل واقعى زندگى را هرگز شوخى نمىگیریم؛ جدى مىگیریم. جدیتر از مسائل این زندگى، مسئلۀ مرگ، مسئلۀ قبر، مسئلۀ سؤال الهى، مسئلۀ برزخ و مسئلۀ قیامت است. اینها را باید شوخى نگیریم، باید جدى بگیریم. اینها مسائل مهمى است.
ما نباید قیامت را فراموش کنیم. قیامت واقعۀ عظیمى است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم.
از یک جامعۀ جاهلِ متعصبِ دور از اخلاقِ گرفتارِ انواع و اقسام فساد، پیغمبر بتواند یکى مثل عمار را بیرون بیاورد، یکى مثل ابوذر درست کند، اینها مگر کار آسانى است؟! پیغمبر چهکار کرد؟ این دندۀ سنگینى که توانست این موتور را به راه بیندازد، چه بود؟ آیات مکى را نگاه کنید: در درجۀ اول، ذکر قیامت، ذکر عذاب الهى، ترساندن از نقمت الهى براى کافران و دُوران و کوران است. اینها بود که آن تکان اول را به مردم داد. ما از این نکته نباید غفلت کنیم. شفاعت بهجای خود محفوظ، محبت بهجای خود محفوظ، ولایت بهجای خود محفوظ؛ اما خداى متعال هم رحمت دارد هم سخط دارد. سخط الهى را هم به یاد خودمان بیاوریم؛ اول به یاد خودمان، بعد به یاد مردم. این است که دلهاى ما را تکان مىدهد. این است که ما را از اعماق جهالتها و مادیگرىها و گرفتارىها بیرون مىکشد.
اینحالتی که برای همه پیشمیآید و شاید خیلیها اینحالت احتضار و لحظات نزدیکی مرگ را در دیگران دیدهاند، من و شما در آن لحظات از خودمان اختیاری نداریم؛ هیچ کس در آنجا به ما نزدیکتر از خدا نیست. «وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَیۡهِ مِنکُمۡ وَلَٰکِن لَّا تُبۡصِرُونَ» هیچ کس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطهای که در مقابل ماست نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهی.
ثبت دیدگاه