حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • بیان قرآن درباره سلامت معنوی مفصل است
    شناسه : 7970
    0
    معارف » اندیشه استاد دانشگاه تهران ضمن اشاره به برخی از آیات طبی قرآن کریم تصریح کرد: درست است هم درباره مسائل جسمانی و هم مسائل روحی و روانی در قرآن سخن گفته شده ولی ما با نوعی اجمال و تفصیل مواجه هستیم گویی قرآن رسالت خودش نمی‌داند وارد مسائل جسمانی شود.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

     اولین جلسه مدرسه قرآن شفا با موضوع گذری بر یافته‌های علمی در الهیات سلامت، شب گذشته ۲۳ اسفند با سخنرانی مجید معارف؛ استاد دانشگاه تهران در فضای مجازی برگزار شد که گزیده آن را در ادامه می‌خوانید.

    موضوعی که برای سخنرانی بنده انتخاب شده است بهداشت جسم و روح از نظر قرآن با تاکید بر بعد سلامت معنوی است. من در حقیقت کلمه بهداشت را بر کلمه درمان ترجیح دادم چون برداشت خودم این بود قرآن کریم یکسری توصیه‌هایی دارد که بیشتر توصیه بهداشتی است و می‌تواند جنبه پیشگیرانه داشته باشد و در یک حوزه خاصی نگاه به درمان هم دارد. در این راستا اگر قرار باشد تاملی کنیم، اصلا اگر قرار باشد اصطلاحی به نام آیات طبی را در قرآن رصد کنیم، علی‌القاعده باید آیاتی که اشاره‌ای به حوزه بهداشت و طب و درمان دارد یا برخی کلیدواژه‌های مربوط به این علم را در بر دارد رصد کنیم.

    این بحث محتاج بعضی از پیش‌فرض‌ها است. مثلا اگر پیش‌فرض ما این باشد علم طب علمی است که به مسائل فیزیولوژیک انسان عنایت دارد، یک رشته از آیات که ناظر به مسائل زیستی و مراحل رشد انسان است مثل آیاتی که سیر تشکیل جنین را بیان می‌کند می‌تواند با این بحث مرتبط باشد. الآن در سخنان امشب من در بحث آیات طبی اصلا نظر به آیات مربوط به خلقت و مراحل رشد و نمو انسان ندارم و فقط می‌خواستم بگویم این مقوله در قرآن مطرح شده است. یک رشته از آیات قرآن هست که با چند کلیدواژه همراه است؛ یکی آیاتی که با کلیدواژه مرض همراه است، آیاتی که با کلیدواژه شفا همراه است و یکی آیاتی که با کلیدواژه سقم همراه است. من بیشتر با این دسته از آیات قرآن کار دارم.

    بیان رهنمودهای طبی قرآن در قالب سه کلیدواژه

    در بین این کلیدواژه‌هایی که من گفتم کلیدواژه مرض بیشتر از دیگر کلیدواژه‌ها به کار رفته است و قریب ۱۳ مورد استفاده شده است که به جز یک مورد که ناظر به سلامت جسمی، بقیه ناظر به سلامت معنوی است. کلمه شفا نیز هم ناظر به شفای جسمانی است و هم ناظر به شفای روحانی است. اگر بپذیریم قسمتی از ماموریت علم طب شناخت بیماری‌ها و درمان آنها است یا یک رشته دستورهایی به عنوان اصول پیشگیری که انسان به بیماری مبتلا نشود، در آیات قرآن در این قسمت رهنمودهایی داریم که می‌توانیم به آنها اشاره کنیم.

    مثلا درباره شفا و بیماری، در سوره شعرا وقتی حضرت ابراهیم(ع) نعمت‌های الهی را بر خودش برمی‌شمارد می‌گوید یکی از نعمت‌های الهی این است که وقتی مریض می‌شوم این خداوند است که مرا شفا می‌دهد. این مریضی و بیماری یعنی مریضی و بیماری در هیئت بدنی و جسمانی، نه در حوزه روح و روان. دلیلش این است اتفاقا در همین سوره شعرا حضرت ابراهیم معرفی شده است که صاحب قلب سلیم است. این قلب سلیم یعنی قلبی سالم، قلبی که هیچگونه بیماری او را تهدید نمی‌کند.

    باز از آیاتی که کلیدواژه شفا در آن به کار رفته که ناظر به شفای جسمانی است بحث عسل است. وقتی خدا در سوره نحل از نعمت عسل صحبت می‌کند از آن به عنوان شفا یاد می‌کند و قاعدتا منظورش عسل به عنوان عامل شفای بدنی است. البته برخی علما در شفا بودن عسل قائل به نسبیت هستند مثلا شیخ مفید معتقد بود اینکه خدا بیان کرده عسل برای مردم شفا است به نسبت مزاج‌های سرد است والا اگر مزاج کسی گرم باشد عسل ناراحتی آن را تشدید می‌کند.

    در همین زمینه آیاتی داریم که ناظر به شفای معنوی است. مثلا یکی از عوامل شفای معنوی خود قرآن است. در همین زمینه پیامبر(ص) فرمودند فاتحه‌الکتاب برای هر دردی شفا است.  به نظرم این آیات و روایات ناظر به شفای معنوی است. پس ما در قرآن کریم کلیدواژه شفا را داریم که هم ناظر به شفای بدنی است و هم ناظر به شفای روحی و معنوی است. از آن‌سو کلمه مرض را هم داریم؛ مثلا قرآن می‌فرماید «فی قلوبهم مرض» که ناظر به مرض روحی است.

    اجمال و تفصیل آیات طبی قرآن

    در قرآن کریم آیات مربوط به ابعاد بدنی و جسمانی انسان چه بیماری‌اش و چه شفای از بیماری‌اش به شدت مجمل و کلی است. درعین‌حال بحثی که قرآن درباره شفای روحی و معنوی دارد از یک تفصیلی برخوردار است. درست است هم درباره مسائل جسمانی و هم مسائل روحی و روانی در قرآن سخن گفته شده ولی ما با نوعی اجمال و تفصیل مواجه هستیم گویی قرآن رسالت خودش نمی‌داند وارد مسائل جسمانی شود و می‌خواهد این مسئله را به عقل انسان بسپارد. شاید هم دلیلش این باشد که اگر ما مسائل روح و روان را با بیان تفصیلی درست کردیم اثر بر بعد جسمانی می‌گذارد.

    من چند نمونه عرض کنم. مثلا درباره حضرت ابراهیم می‌فرماید «اذا مرضت فهو یشفین» و دیگر نامی از بیماری‌ها نمی‌برد یا وقتی حضرت یونس از دل ماهی بیرون می‌آید به گواهی قرآن بیمار بود ولی نامی از بیماری او برده نمی‌شود. بنابراین بیان قرآن در ارتباط با بیماری حضرت یونس مجمل است. از این بالاتر حضرت ایوب(ع) است. در روایات انواع و اقسام بیماری‌ها را به حضرت ایوب نسبت دادند ازجمله عفونت پوستی ولی وقتی وارد قرآن می‌شویم، اشاره‌ای به بیماری او نمی‌شود. نه‌تنها بیماری او مجمل است، بلکه شیوه شفا گرفتن او هم مجمل است و قرآن فقط بیان می‌کند وارد یک چشمه آب شد که مایه شفای او شد.

    این نمونه‌ای از آیات قرآن درباره سلامت جسمانی است ولی وقتی وارد امراض نفسانی می‌شوید، بیان قرآن تفصیل دارد. گاهی قرآن انسان را بیمار می‌داند چون گرفتار کفر و جهد و نفاق و … است و اینها انواع بیماری روحی و روانی در حوزه مسائل ذهنی است. وقتی وارد ساحت گرایش‌ها و احساسات می‌شویم قرآن از انواع بیماری‌ها با ما سخن می‌گوید مثلا عهدشکنی بیماری است، دشمنی بیماری است چون تمام اینها نقطه مقابل قلب سلیم است.

    قرآن کتاب طب نیست

    قلب از اینکه من وارد مسئله سلامت معنوی شوم این سوال را می‌پرسم که قرآن در زمینه سلامت ظاهری و بدنی برای انسان چکار کرده است. تا جایی که من به قرآن مراجعه کردم طبیعی است قرآن کتاب طب نیست و مسئولیتی در این زمینه ندارد ولی قرآن در دو دسته از آیات اصولی را به ما یاد می‌دهد. این سیاست‌گذاری کلی قرآن برای تضمین سلامت بدنی و جسمانی انسان است. یکی اینکه قرآن در آیات مختلف به انسان توصیه می‌کند شما دنبال روزی حلال و طیب بگردید. از جهت طیب بودن، تمام روییدنی‌ها از نظر قرآن پاک هستند، از نظر گوشت حیوانات قرآن قائل به ذبح شرعی است. در ضمن این روزی باید به صورت حلال تحصیل شود. نقطه مقابل حلال و طیب، خبیث و حرام است و اکل به باطل است که قرآن از آن نهی کرده است. این اصل اول بود که ناظر به بهداشت جسمانی است، هرچند بر بهداشت معنوی هم اثر دارد. اصل دوم پرهیز از اسراف و استفاده معقول از روزی حلال و طیب است. باز اصول و رهنمودهای کلی قرآن این است به دست خودتان، خودتان را به مهلکه نیندازید یا انسان باید به طعام خودش بنگرد.

    موقعی که سلامت معنوی به عنوان بعد چهارم سلامت در سازمان بهداشت جهانی به تصویب رسید، از منظرهای مختلف درباره این مسئله بحث شد. در رویکرد دینی ادیان الهی با تعریفی که از انسان دارند، سلامت معنوی را به گونه‌ای تعریف کردند که انسان را در ارتباط با خدای متعال قرار دهند و انسان سالم معنوی عبارت از انسانی شد که رابطه درستی با پروردگار خودش دارد. در رویکردهای غیر دینی، سلامت معنوی را به عنوان سلامت روحی و احساس رضایت درونی تلقی کردند.

    علی‌القاعده ادبیات سلامت معنوی برای رویکردهای الهیاتی قوی‌تر است چون سلامت معنوی در رویکردهای الهیاتی بر مبانی ویژه‌ای مبتنی است که سلامت‌های غیر دینی دستشان از آن مبانی کوتاه است. مثلا یکی از مبانی همه موحدان عالم این است که انسان موجودی دو بعدی بر پایه جسم و روح است و روح او یک امر قدسی و پاک است. از روح در قرآن با کلیدواژه نفس سخن گفته شده است که حالات مختلف می‌پذیرد که بالاترین مرتبه آن نفس مطمئنه است. یکی دیگر از واژه‌های مربوط به روح، قلب است. عرض من این است که رویکردهای الهیاتی دستشان در سلامت معنوی پر است چون معتقدند انسان بر پایه نفس و روح ویژه‌ای آفریده شده و وقتی می‌میرد جسمش می‌پوسد ولی نفسش بقا دارد و می‌ماند.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.