فیلم بیوگرافی در سینمای ایران بارها آزموده شده است، اما عمده کارها صرفاً شعاری هستند. معدود آثاری چون «منصور» و «ایستاده در غبار» نگاهی واقعگرایانه داشتهاند. در جشنواره این دوره فیلم فجر بیش از دیگر ادوار شاهد آثاری بودیم که به شخصیتها پرداختند. در این میان «احمد» ساخته امیرعباس ربیعی، که جزء اولین اکرانهای سینمایی سال آینده است، نگاهی واقعگرایانه و مردمی دارد.
داستان
چند ساعت بعد از وقوع زلزله در بم، به سردار احمد کاظمی دستور داده میشود که برای رسیدگی به امور مردم به بم برود. وقتی به فرودگاه شهر بم میرسد، با جمعیتی نزدیک به ۱۰ هزار نفر روبهرو میشود که عمدتاً زخمی هستند. او برای نجات مجروحان همه توان خود را به کار میگیرد تا در طول ۲۴ ساعت آن جمعیت را به بیمارستانهای شهرهای اطراف منتقل کند.
فیلم اثری درام است، اما فراتر از یک درام ساده بوده و به تراژدی نزدیک شده است. هیچیک از شخصیتها سفید یا سیاه نیستند و تمامی افراد رگههایی از شخصیت خاکستری را با خود دارند. همین امر به باورپذیر شدن نقشها کمک کرده است. احمد کاظمی در «احمد» یک قهرمان فرازمینی نیست، بلکه مانند هر انسانی عصبانی میشود و گاهی گریه میکند.
فیلم تعلیقهای خوبی دارد. این امر نشئت گرفته از قصهای گیرا با ضرباهنگ منظم و درست است که به فیلم قدرت جذب مخاطب را داده است و به مدد قصهای گیرا و تراژیک به بخشی از موضوعات سیاسی توجه میکند بدون اینکه خود را اسیر دستهبندیهای جناحی کند.
ساختار
امیر عباس ربیعی با فیلم «لباس شخصی» و «ضد» نشان داده است که فرم را میشناسد و در ساخت فیلم به استانداردهای فیلمسازی نگاهی ویژه دارد. در کارهای این فیلمساز شاید مخاطب خیلی از مضمون قصه راضی نباشد، اما کمتر میتواند از کارگردانی و کیفیت فنی فیلم ایراد بگیرد. بازی بازیگران نیز در خدمت قصه است. ریتم فیلم برای جشنواره مناسب است، اما برای اکران عمومی باید از میزانش کاسته شود تا اثر مطلوبتری داشته باشد.
موسیقی زیبایی «احمد» بر درام کار افزود است. همچنین فیلمبرداری و جلوههای ویژه آن چشمنواز است. صداگذاری فیلم هم با توجه به محیطی که در آن فیلم تصویربرداری صورت گرفته اتفاق خوبی را رقم زده است. درباره میزانسن و دکوپاژ هم باید نمره خوبی را به فیلمساز داد.
محتوا
این فیلم محتوای سرشاری دارد، اما محتوا در خدمت داستان است. این اتفاق امتیاز ویژه این فیلم سینمایی محسوب میشود، چراکه در تولیدات نمایشی عموماً پیام فیلم بر قصه تسلط دارند و به همین دلیل نمیتوانند با مخاطب ارتباط برقرار کنند. برای مثال در اولین پلان فیلم شهید کاظمی را در حال وضو گرفتن میبینیم و در همان زمان به وی تلفن زده و از زلزله بم خبر داده میشود. او بلافاصله عازم منطقه میشود. در پلان آخر نیز وقتی شهید کاظمی میتواند تمام مجروحان زلزله را به بیمارستان منتقل کند نماز به پا میدارد. این اتفاق مورد توجه تماشاگر قرار میگیرد. این امر را مقایسه کنید با برخی فیلمها و سریالها که بدون هیچ منطقی، مناسکی را نشان میدهند.
در بخش دیگری از فیلم که مردم زلزلهزده از وضعیت خود در عذاب هستند شهید کاظمی به روحانی حاضر در فرودگاه میگوید برای مردم حرف بزند تا مردم در ایمان خود به خدا دچار تشکیک نشوند. نحوه سخنرانی روحانی به اندازهای واقعی است که مخاطب بههیچوجه پیام شعاری از آن استنباط نمیکند. در بسیاری دیگر از بخشهای فیلم موضوعات دینی و اخلاقی مشاهده میشود. یکی دیگر از موضوعات مفهومی فیلم، نقد برخی دولتمردان است و حس مسئولیت آنها را به چالش میکشد.
نکته حائز توجه در فیلم «احمد» مردم هستند و ملاک شهید کاظمی مردم است. مردمی که برای او مسیر مشخص میکنند و برخی مصلحتاندیشیهای سیاسی برایش اهمیتی ندارد. نکته دیگری که باعث شده فیلم در انتقال پیام شعارزده نباشد، نگاه واقعی و انسانی به شخصیتهاست. در فیلم شخصیتها نه قدیس هستند و نه پلید. در این کار نگاه به آدمها در موقعیتها شکل میگیرد. برای همین تغییر شخصیتها قابل باور است.
فیلمی نظیر «احمد» شاید نتواند در گیشه به اندازه آثار کمدی فروش داشته باشد، اما مطمئناً این دست تولیدات در سینمای این مرز و بوم ماندگار خواهند شد و مخاطب خود را خواهند داشت.
ثبت دیدگاه