حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • با هر سختی آسانی هست
    شناسه : 6958
    2
    معارف » اندیشه سوره انشراح یا شرح بنا بر روایات ناظر به این ماجراست که می‌فرماید: ای رسول ما، دیدی که چگونه تو را از سختی به آسانی آوردیم و از گرانی سبکبار کردیم و از گمنامی به شهرت رساندیم؟ پس بدان که با هر سختی آسانی هست.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    ۳۶۵ روز در صحبت قرآن نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین منتشر شده است.

    کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.

    این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.

    گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌‎هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «با هر سختی آسانی هست» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

     

    أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿۱﴾
    وَوَضَعْنَا عَنْكَ وِزْرَكَ ﴿۲﴾
    الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ ﴿۳﴾
    وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿۴﴾
    فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۵﴾
    إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿۶﴾
    فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿۷﴾
    وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿۸﴾(‌انشراح) 

    (ای رسول گرامی) آیا تو را شرح صدر عطا نکردیم(۱) و بار سنگین گناه را (با اعطای مقام عصمت) از دوش تو برنداشتیم(۲) که نزدیک بود پشتت را در هم شکند(۳) و آیا یاد و نام تو را بلند‌مرتبه نگردانیدیم(۴) پس بدان که با هر سختی البته آسانی هست(۵) (باز به یاد آور که) با هر سختی البته آسانی هست(۶) پس اکنون (که از آن سختیها عبور کردی و) فراغت یافتی (در کار رسالت) سخت بکوش(۷) و دل و جان خود را به جانب پروردگار بگردان(۸).

    در روایات اسلامی چنین آمده است که شبی فرشتگان پیامبر اکرم(ص) را از دامن حلیمه، دایه او، ربودند و به آسمان بردند و در آنجا سینه او را شکافتند و گنج‌های بسیار و مُلک و سرزمین بی‌پایان در آن نهادند و هر بار سنگین که بر سینه مبارک بود و نزدیک بود که از سنگینی پشت اورا در هم شکند از آن سینه برگرفتند.

    بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
    عیسی‌دمی خدا بفرستاد و برگرفت (حافظ)

    سوره انشراح یا شرح بنا بر روایات ناظر به این ماجراست که می‌فرماید: ای رسول ما، دیدی که چگونه تو را از سختی به آسانی آوردیم و از گرانی سبکبار کردیم و از گمنامی به شهرت رساندیم؟ پس بدان که با هر سختی آسانی هست و باز به یقین دریاب که با هر سختی آسانی هست. پس تو در پی آن باش که رسالت خود را به پایان بری اگر چه در آن رنج و سختی بینی و چون از کاری فراغت حاصل کردی باز روی در رنج و زحمتی دیگر آور و پیوسته مشتاق پروردگار خویش باش.

    گناه پیامبر در خیال ما نمی‌گنجد که چیست، اما بی‌شک این آیات خیالات نیست و باید که در نفس الامر از واقعیتی برخوردار باشد. بعضی گفته‌اند مقصود از گناه پیامبر گناه امّت اوست و بار خاطر او بار سنگین مسئولیتی است که در این رسالت بزرگ بر دوش او نهاده‌اند و البته خداوند آن بار مسئولیت را از دوش رسولش برنداشته اما با دادن پیام‌های شیرین و امیدبخش این رنج و محنت بیکران را بر او سبک کرده است. بعضی از عارفان گفته‌اند که خداوند بار گناه را با اعطای مقام عصمت و معصومیت از دوش او برداشته است، بدین معنی که او را از این بار که ممکن بود پشتش را مانند پشت بسیاری از عالمیان در هم شکند معاف داشته است.

    دشمنان پیامبر سعی داشتند که نام پیامبر را هر چه بیشتر در پرده خفا و گمنامی نگه دارند اما خداوند هزاران و صدهزاران برج و مناره بلند در عالم برافراشت تا از بلندای آن نام محمد به گوش همگان برسد، در حالی که منکران را هیچ گاه رونق و آوازه‌ای نبوده است.

    یک مناره در ثنای منکران
    کو در این عالم که تا باشد نشان (مثنوی)

    مهمترین وجه معصومیت پیامبر در این بوده است که کلام وحی را بی‌هیچ تصرفی از نیازهای شخصی و مصالح اجتماعی یا هواهای نفسانی به عنوان هدیه‌ الهی به بشریت عرضه کرده است. چنانکه جبرئیل نیز آن کلام قدسی را در امانت کامل به محمد(ص) سپرد، چنانکه نظامی اشاره کرده است:

    دو امین بر امانتی گنجور
    آن ز دیو این ز دیوسیرت دور

    مولانا در مثنوی به دنبال بیت زیر فشرده‌ای از داستان حلیمه را آورده است:

    قصه راز حلیمه گویمت
    تا زداید داستان او غمت (مثنوی)

    خلاصه داستان این است که روزی حلیمه، دایه پیغمبر، که تازه او را از شیر گرفته بود، ناگاه صدای خوش و نوای جان‌فزایی به گوشش خورد. محمد(ص) را بر زمین نهاد تا سرچشمه صدا را جستجو کند. پس روی به این سوی و آن سوی کرد و از مصطفی غافل ماند و چون منبع صدا را نیافت پیش آمد تا کودک را بردارد و به منزل برد اما با حیرت متوجه شد که کودک در جای خود نیست. سخت هراسان شد و باز آن صدای خوش به گوشش آمد. پس با صاحب آن صدا به گفت‌وگو پرداخت و از احوال طفل جویا شد. صدا گفت: مصطفی را به جایی برده‌اند و بازخواهند آورد، اما حلیمه ناگاه احساس کرد که از زمین و زمان و از باد و دشت و صحرا پیام‌هایی می‌شنود و هر دم دلش خوش می‌شود. پس خطاب به آن سخنگوی، که پیر مرشدی بود:

    گفت: پیرا، گرچه من در محنتم
    حیرت اندر حیرت اندر حیرتم
    ساعتی بادم خطیبی می‌کند
    ساعتی سنگم ادیبی می‌کند
    باد با حرفم سخن‌ها می‌دهد
    سنگ و کوهم فهم اشیا می‌دهد
    گاه طفلم را ربوده غیبیان
    غیبیان سبز‌پوش آسمان
    از که نالم با که گویم این گله
    من شدم سودایی اکنون صددله
    غیرتش از شرح غیبم لب ببست
    این قدر گویم که طفلم گم شده‌ست
    گر بگویم چیز دیگر من کنون
    خلق بندندم به زنجیر جنون
    گفت پیرش کای حلیمه شاد باش
    سجده شکر آر و رو را کم خراش
    غم مخور، یاوه نگردد او ز تو
    بلکه عالم یاوه گردد اندرو
    هر زمانش از رشک و غیرت پیش و پس
    صد هزاران پاسبان است و حَرَس (مثنوی)

    شرح صدر افزایش ظرفیت و پیدایش وسعت در اندیشه و نگاه و درک و فهم است که تعصبات و تنگ‌نظری‌ها و قضاوت‌های شتاب‌زده، در آن راه ندارد. حضرت موسی، پس از انتساب به رسالت نخستین دعایی که کرد همین تقاضای اعطای مقام شرح صدر بود(طه: ۲۵) و نیز در آیه ۱۲۵ سوره انعام آمده است که: هر کس را خدا خواهد که هدایت کند سینه او را برای دریافت اسلام می‌گشاید تا یکسر تسلیم حضرت حق شود و از همه تنگناها برهد.

    رو رو بهل افسانه تا محرم و بیگانه
    از نو «الم نشرح» بی‌شرح تو دریابد (دیوان شمس)

    نور الم نشرح نوری است که خداوند با اعطای شرح صدر دل آدمی را روشن می‌کند تا حقایق را بی‌شرح و قیل و قال دریابد.

    وامدار شرح اینم، نک گرو
    ور شتاب ‌است از «‌الم نشرح» شنو (مثنوی)

    سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق
    تا بگویم شرح درد اشتیاق (مثنوی)

    جمله هنرهای اصیل از شعر و موسیقی و نقاشی و مشاهده اطوار طبیعت و سیر در آفاق و آشنایی با سنن و رفتارهای گوناگون مردمان همه می‌تواند مایه شرح صدر گردد و بر وسعت فهم و درک و حوصله و ظرفیت آدمی بیفزاید، زیرا کتاب‌های بزرگ و آثار نخبه هنر جهانی تبلور اطوار بی‌پایان درون آدمی است که خواندن و دیدن یا شنیدن آنها آدمی را بیش از پیش با خود او آشنا می‌کند و این آشنایی با خود بهترین شرح صدر است. باید در نظر داشت که کتاب‌های با ارزش کلاسیک در ادبیات و فرهنگ جهان را برای آن نمی‌خوانند تا هر چه در آن بیابند بپذیرند بلکه این کتاب‌ها به دلیل خصلت آیینه بودن در برابر باطن و ضمیر انسان می‌توانند مایه رشد و شرح صدر و وسعت اندیشه آدمی گردند، خواه با آن موافق باشند یا مخالف. به همین جهت مطالعه کتاب‌هایی با اندیشه‌های متفاوت و گاه متضاد نیز برای شرح صدر سودمند است به شرطی که آن نویسنده از صداقت و دانش برخوردار باشد و مطالعه کتاب هر مخالف مدعی را توصیه نمی‌کنند.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.