فلسفه اسلامی و مسائل مرتبط به اخلاقیات اسلامی، همواره در طول تاریخ بر جوامع و افکار مختلفی که با آن برخورد داشته، تأثیرگذار بوده است. به همین برخی از فلاسفه اسلامی عقیده دارند در دنیای کنونی که انسان به معنای واقعی کلمه بین عقاید، مکتبها و تفکرات مختلف سردرگم است، فلسفه و اخلاق اسلامی باوجه به ماهیت سیال و توانایی به روز شدن میتواند پاسخگوی بسیاری از نیازهای بشری باشد.
صافی قصقص(Safi Kaskas)، اندیشمند مسلمان لبنانیتبار و مقیم آمریکا است كه مؤسس و رئیس انجمن بینالمللی پژوهشهای قرآنی «إقرأ» بوده و در کسوت مدیر فعال در علوم مدیریتی با بیش از ۴۰ سال تجربه گسترده در برنامهریزی استراتژیک، رهبری و اخلاق تجاری با تأکید بر مدیریت استراتژیک در دنیای شرکتها و دانشگاهها شناخته میشود.
قصقص علاوه بر تمرکز بر علم مدیریت استراتژیک، مطالعات بسیاری در حوزه پژوهشهای قرآنی و ادیان ابراهیمی داشته و در سراسر ایالات متحده و خاورمیانه در مورد موضوعات مربوط به اسلام، ادیان و صلح بین مسیحیان و مسلمانان سخنرانی کرده است. او محقق ارشد اسلام و تقریب مذاهب در دانشگاه جورج میسون در ایالت ویرجینیای آمریکا است.
علاوه بر اینها قصقص در ژانویه ۲۰۱۵ قرآن را به زبان انگلیسی ساده، ترجمه و منتشر کرده و در ژانویه ۲۰۱۶ معانی قرآن کریم را با استناد به کتاب مقدس چاپ کرده است. این کتاب دارای ۳۰۰۰ ارجاع به عهد عتیق و عهد جدید است. وی بهتازگی نگارش اولین کتاب حدیثی ـ مجموعهای از سخنان رسول اکرم(ص) با عنوان «مهربانانهترین رفتار»(The Kindest of Manners) ـ را به پایان رسانده است. این کتاب طی سال جاری منتشر میشود.
فلسفه اسلامی معاصر را در آینه قرآن، میراث نبوی، فقه و عقاید اسلامی چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از چالشهای اساسی که فلسفه اسلامی معاصر با آن مواجه بوده این است که چگونه فیلسوفان مسلمان را تربیت کنیم تا اصالت قرآن و میراث نبوی بتواند پاسخگوی واقعیتهای مدرنیته، عقلانیت، کثرتگرایی و حقوق بشر باشد بهجای اینکه مبتنی بر ایدهها و نظریههای انتزاعی باشد.
برخی از سؤالاتی که مطرح میشود این است: آیا باید قرآن و میراث نبوی را در پرتو علوم جدید، نقد تاریخی، تحلیل زبانی و هرمنوتیک (علم تأویل) درک کنیم؟ قرآن و میراث نبوی چگونه میتواند برای مشکلات و چالشهای معاصری که مسلمانان در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اخلاقی، حقوقی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی با آن روبرو هستند، راهنمایی و راهحل ارائه دهد؟ چگونه قرآن و میراث نبوی میتواند تنوع و پیچیدگی تجارب، فرهنگها، آراء و دیدگاههای بشری را بدون خدشهدار کردن وحدت و انسجام پیام اسلام به جهانیان در خود جای دهد؟ آیا قرآن و میراث نبوی میتواند با حفظ وجه تمایز و هویت دین و ارزشهای اسلامی، کرامت، برابری و آزادی همه انسانها را فارغ از جنسیت، نژاد، مذهب و ملیت حفظ کند؟
مکاتب و گرایشهای مختلف فلسفه اسلامی معاصر، بسته به روششناسی، منابع، اهداف و جهتگیریهای خود، به طرق مختلف به این پرسشها پاسخ دادهاند. برخی از مکاتب و گرایشهای اصلی عبارتند از:
اصلاحطلبی (Reformism): این مکتب طرفدار بازگشت به منابع اصیل اسلام، قرآن و میراث نبوی و تفسیر مجدد آنها در پرتو تغییر شرایط و نیازهای جامعه مسلمانان است. اصلاحطلبان به دنبال اصلاح و تجدید اندیشه و عمل اسلامی و احیای روحیه اجتهاد (استدلال مستقل) و اجماع هستند که مشخصه نسلهای اولیه مسلمانان بود. اصلاحطلبان نیز بر سازگاری و هماهنگی اسلام با عقل، علم، دموکراسی و حقوق بشر تأکید دارند. محمد عبده، محمد اقبال، فضل الرحمن، یوسف القرضاوی و طارق رمضان از چهرههای برجسته این مکتب هستند.
سکولاریسم (Secularism): این مکتب طرفدار جدایی دین از دولت و تمایز بین حوزه خصوصی و عمومی زندگی است. سکولارها استدلال میکنند که دین نباید در سیاست، قانون، آموزش، فرهنگ و جامعه دخالت کند و مسلمانان باید ارزشها و هنجارهای سکولار مدرنیته مانند عقلانیت، دموکراسی، حقوق بشر، کثرتگرایی و مدارا را قبول کنند. سکولارها همچنین از تفاسیر و مقامات سنتی اسلام انتقاد کرده و اعتبار و تناسب قرآن و میراث نبوی را برای جهان معاصر زیر سؤال میبرند. برخی از چهرههای شاخص این مکتب عبارتند از: علی عبدالرزاق، عبدالکریم سروش، نصر ابوزید و فاطمه مرنیسی.
لیبرالیسم (Liberalism): این مکتب از تفسیر مجدد اسلام در پرتو ارزشها و اصول لیبرال مدرنیته مانند آزادی، برابری، عدالت، حقوق بشر، دموکراسی، کثرتگرایی و مدارا حمایت میکند. لیبرالها استدلال میکنند که اسلام با این ارزشها و اصول سازگار است و قرآن و میراث نبوی حاوی بذرها و پتانسیلهای تحقق آنها است. لیبرالها همچنین دیدگاهها و عملکردهای سنتی و محافظهکارانه اسلام را به ویژه در مورد مسائل جنسیت، تنوع و خشونت به چالش میکشند. از چهرههای برجسته این مکتب میتوان به محمد ارکون، عبدالحمید ابوسلیمان، آمنه ودود و خالد ابوالفضل اشاره کرد.
بنیادگرایی (Fundamentalism): این مکتب از پایبندی دقیق به تفاسیر تحتاللفظی و سنتی قرآن و میراث نبوی و نفی هرگونه نوآوری، اصلاح یا انطباق اسلام با دنیای مدرن حمایت میکند. بنیادگرایان به دنبال بازگرداندن و اجرای قانون و نظم اسلامی و مقاومت و مقابله با تهدیدها و چالشهای خارجی، نیروهای سکولار، لیبرال و غربی هستند. بنیادگرایان نیز بر انحصار و برتری اسلام بر سایر ادیان و ایدئولوژیها و ضرورت جهاد (مبارزه) و تبلیغ برای دفاع و گسترش اسلام تأکید دارند. سید قطب، ابوالعلاء مودودی و اسامه بن لادن از چهرههای برجسته این مکتب هستند
عرفان (Mysticism): این مکتب طرفدار رویکرد معنوی و باطنی به اسلام و تمرکز بر ابعاد درونی و شخصی ایمان و عمل است. عارفان به دنبال دستیابی به تجربۀ مستقیم و صمیمی از خداوند و تهذیب و تعالی روح خود با روشها و رشتههای مختلف مانند نماز، مراقبه، تلاوت قرآن، روزه، صدقه و زیارت هستند. عرفا نیز تنوع و زیبایی مظاهر خداوند در جهان و هماهنگی و تعادل قوانین طبیعی و اخلاقی را ارج مینهند. عرفا همچنین ارزشها و فضایل عشق، شفقت، رحمت، سخاوت، تواضع و خدمت را ترویج میکنند. از چهرههای شاخص این مکتب میتوان به جلالالدین رومی، ابن عربی، غزالی و محمد اقبال اشاره کرد.
اینها برخی از مکاتب و گرایشهای اصلی فلسفه اسلامی معاصر هستند، اما بسیاری دیگر نیز وجود دارند که به خوبی در این مقولات نمیگنجند یا عناصری از مکاتب و گرایشهای مختلف را ترکیب میکنند. علاوه بر این، در میان این مکاتب و گرایشها، بحثها و گفتوگوها و نقدها و درگیریها بسیار زیاد است. حوزه فلسفه اسلامی معاصر بسیار غنی و پویا است و نشاندهنده تنوع و پیچیدگی دنیای اسلام امروز است.
یکی از برجستهترین فیلسوفان مدرن اسلامی ممکن است محمد شحرور (Muhammad Shahrour) (۱۹۳۸-۲۰۱۹)، متفکر و نویسنده سوری باشد که فلسفه معاصری درباره قرآن ارائه کرده است که تفاسیر و رویکردهای سنتی را به چالش میکشد. کار شحرور تلاشی همه جانبه برای آشتی دادن اسلام با فلسفه مدرن و همچنین جهانبینی عقلانی علوم طبیعی است. دستاورد اصلی شحرور این بود که قرآن را به مرکز اسلام بازگرداند، زیرا فیلسوفان مسلمان همچنان به معنای بیشتری برای زندگی دست خواهند یافت.
پیامدهای اخلاقی فناوریهای جدید، برای اخلاق اسلامی تازگی ندارد
مسائل اخلاقی بخش مهمی از فلسفه اسلامی را تشکیل میدهد. تا چه اندازه میتوان از این آموزهها برای رویارویی با چالشهای جوامع امروزی از جمله پیامدهای اخلاقی فناوریهای جدید استفاده کرد؟
اخلاق اسلامی بخش مهمی از فلسفه اسلامی را تشکیل میدهد، زیرا چارچوب اخلاقی و راهنمایی مسلمانان را فراهم میکند تا بر اساس خواست خدا و تعالیم حضرت محمد(ص) زندگی کنند. اخلاق اسلامی از منابع مختلفی مانند قرآن، سنت(اقوال و افعال پیامبر اکرم)، اجماع علما، استدلال قیاس و اهداف شریعت به دست آمده است.
چالشهای جوامع امروزی، از جمله پیامدهای اخلاقی فناوری و فناوریهای جدید، برای اخلاق اسلامی تازگی ندارد، چرا که متفکران و اندیشمندان مختلف مسلمان در طول تاریخ به آن پرداختهاند. با این حال، توسعه سریع و تکثیر فناوری در دنیای مدرن پرسشها و معضلات جدیدی را مطرح میکند که نیازمند پاسخهای تازه و متنی اخلاق اسلامی است.
برخی از مسائل اساسی که اخلاق اسلامی در ارتباط با فناوری با آن مواجه است عبارتند از:
ماهیت و هدف فناوری: تعریف و ماهیت فناوری چیست؟ آیا این یک ابزار خنثی است یا یک نظام با ارزش؟ اهداف و اهداف فناوری چیست؟ فناوری چگونه بر طبیعت و سرنوشت انسان تأثیر میگذارد؟ چگونه می توان از فناوری برای خیر یا شر استفاده کرد؟ چگونه فناوری میتواند در خدمت پرستش خدا و به نفع بشریت باشد؟
تأثیر و پیامدهای فناوری: فناوری چگونه بر محیط، جامعه، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و اخلاق تأثیر میگذارد؟ پیامدهای مثبت و منفی فناوری چیست؟ چگونه فناوری میتواند کرامت، حقوق، مسئولیتها و ارزشهای انسانی را تقویت یا تضعیف کند؟ چگونه فناوری می تواند عدالت، صلح، هماهنگی و همکاری را ترویج یا مانع شود؟
مقررات و حاکمیت فناوری: چگونه میتوان فناوری را بر اساس اصول و ارزشهای اخلاق اسلامی تنظیم و اداره کرد؟ نقش و مسئولیت دولت، بازار، جامعه مدنی و افراد در رابطه با فناوری چیست؟ معیارها و استانداردهای ارزیابی فناوری چیست؟ چگونه میتوان فناوری را با ارزشهای نهایی شریعت همسو کرد؟
اینها برخی از پرسشهای اصلی است که اخلاق اسلامی برای رویارویی با چالشهای جوامع امروزی، از جمله پیامدهای اخلاقی فناوری و فناوریهای جدید، باید به آنها بپردازد. پاسخ واحد یا قطعی برای این پرسشها وجود ندارد، زیرا مکاتب و رویکردهای مختلف اخلاق اسلامی ممکن است دیدگاهها و نظرات متفاوتی نسبت به آنها داشته باشند. با این حال، برخی از مضامین و اصول رایجی که اخلاق اسلامی ممکن است در برخورد با فناوری اتخاذ کند عبارتند از:
شناخت منشأ الهی و مالکیت فناوری: فناوری مخلوق و هدیه خداوند است و تنها از آن اوست. انسانها تنها متولیان و مباشر فناوری هستند و باید طبق دستورات و راهنماییهای او از آن استفاده کنند. فناوری به خودی خود هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای رسیدن به اهداف عالی خداوند، مانند درک بهتر قرآن، عبادت، علم، عدالت، رحمت و خدمات بهتر.
تعادل بین جنبههای مادی و معنوی فناوری: فناوری نه تنها یک پدیده فیزیکی و مادی است، بلکه یک پدیده معنوی و اخلاقی نیز هست. فناوری دارای دو بعد محسوس و نامحسوس است و هم بر جسم و هم بر روح تأثیر می گذارد. فناوری نباید تنها برای ارضای خواستههای دنیوی و دنیوی انسانها مورد استفاده قرار گیرد، بلکه باید برای ارتقای رفاه معنوی و ابدی آنها نیز استفاده شود. فناوری نباید مایه انحراف و دوری از خداوند باشد، بلکه وسیله ذکر و ارتباط با او باشد.
اعتدال و خرد در استفاده از فناوری: فناوری را باید معتدل و خردمندانه به کار برد و از افراط و تفریط ، وسواس و سهل انگاری، وابستگی و طرد کردن دوری کرد. فناوری باید به گونه ای مورد استفاده قرار گیرد که متناسب با شرایط و موقعیت و با در نظر گرفتن فواید و مضرات، نیازها و خواستهها، حقوق و تکالیف و پیامدها و پیامدهای فناوری باشد. فناوری نباید برای آسیب رساندن به مردم استفاده شود، بلکه باید به نفع آنها باشد.
احترام و توجه به ابعاد انسانی و طبیعی فناوری: فناوری باید به گونه ای مورد استفاده قرار گیرد که به ابعاد انسانی و طبیعی فناوری مانند کرامت، حقوق، ارزشها و تنوع انسان ها احترام گذاشته و به آنها اهمیت دهد. تعادل، هماهنگی، زیبایی و پایداری محیط طبیعی. فناوری نباید برای استثمار، سرکوب، تحقیر یا تخریب انسان یا طبیعت، بلکه برای حفاظت، توانمندسازی، تعالی و غنی سازی انسان و طبیعت مورد استفاده قرار گیرد.
اینها تنها بخشی از راههای ممکنی است که میتوان از اخلاق اسلامی برای رویارویی با چالشهای جوامع امروزی، از جمله پیامدهای اخلاقی فناوری و فناوریهای جدید استفاده کرد. با این حال، این تنها راه و یا آخرین راه نیست، زیرا اخلاق اسلامی حوزهای پویا و متحول است که مستلزم تأمل، گفت و گو و عمل دائمی است.
اخلاق اسلامی یک نظام سفت، سخت و ثابت نیست، بلکه نظامی منعطف و سازگار است که بتواند به شرایط و نیازهای متغیر جامعه مسلمانان و جهان به طور کلی پاسخ دهد. اخلاق اسلامی یک نظام بسته و منزوی نیست، بلکه نظامی باز و تعاملی است که میتواند با سایر نظامها و دیدگاههای اخلاقی درگیر شود. اخلاق اسلامی یک نظام منفعل و واکنشی نیست، بلکه نظامی فعال و کنشگر است که میتواند به توسعه و بهبود فناوری و جامعه کمک کند.
مشکلات جدید به راه حلهای جدید نیاز دارند
نقش و جایگاه اندیشه و فلسفه اسلامی در شکلگیری تمدن اسلامی چه بوده است؟
اندیشه و فلسفه اسلامی در شکلگیری تمدن اسلامی که تجلی تاریخی و فرهنگی ایمان اسلامی و جلوههای متنوع آن در گذر زمان و مکان است، نقش بسزایی داشته است.
اندیشه و فلسفه اسلامی در توسعه و پیشرفت رشتههای مختلف از جمله علم کلام، حقوق، اخلاق، عرفان، دانش، هنر، ادبیات، سیاست و تعلیم و تربیت نقش داشته است. اندیشه و فلسفه اسلامی نیز بر تمدنها و فرهنگهای دیگر مانند یونانی، ایرانی، هندی، چینی، آفریقایی و اروپایی تأثیر گذاشته و با آنها تعامل داشته است.
برخی از جنبههای اصلی نقش و جایگاه اندیشه و فلسفه اسلامی در شکلگیری تمدن اسلامی عبارتند از:
حفظ و انتقال میراث کلاسیک: اندیشه و فلسفه اسلامی با ترجمه، مطالعه، تفسیر و نقد آثار آنها در زمینههای مختلف از جمله منطق، ریاضیات، فیزیک، نجوم، پزشکی، متافیزیک، اخلاق و سیاست میراث کلاسیک تمدنهای باستانی به ویژه تمدن یونانی و ایرانی را حفظ و انتقال داده است. اندیشه و فلسفه اسلامی نیز با افزودن بینشها، اکتشافات، نوآوریها و روشهای جدید، میراث کلاسیک را غنی و گسترش داده است. اندیشه و فلسفه اسلامی میراث کلاسیک را در دسترس و مرتبط با بافت و جهانبینی اسلامی قرار داده و آن را به تمدنها و فرهنگهای دیگر مانند غرب لاتین زبان و شرق بیزانس نیز منتقل کرده است.
تفسير عقلی و معنوی منابع اسلامی: انديشه و فلسفه اسلامی تفاسير عقلی و معنوی از منابع اسلامی يعنی قرآن و سنت كه منابع اوليه آموزهها و اعمال اسلامی هستند ارائه كرده است. اندیشه و فلسفه اسلامی برای تبیین و درک معانی و دلالتهای منابع اسلامی و تطبیق آنها با عقل و وحی و نیز با تحولات و شرایط و نیازهای جامعه مسلمانان، از ابزارها و روشهای مختلفی مانند منطق، دیالکتیک (علم مناظره)، هرمنوتیک و تمثیل استفاده کرده است. اندیشه و فلسفه اسلامی نیز برای بیان و دفاع از اصول و ارزشها، نظامها و مکاتب مختلفی مانند کلام، فقه، اخلاق، عرفان، ایمان و جهانبینی اسلامی و فلسفه را توسعه داده است.
ادغام و تلفیق جنبههای گوناگون و متکثر معرفت: اندیشه و فلسفه اسلامی جنبههای گوناگون و متکثر دانش از قبیل عقلی و تجربی، نظری و عملی، طبیعی و فراطبیعی، انسانی و الهی، کلی و جزئی، زمانی و ابدی، و فردی و جمعی. اندیشه و فلسفه اسلامی نیز بر اساس شناخت وحدت و تنوع منابع، روشها، اهداف و نتایج معرفت، سلسله مراتب و هماهنگی معرفتی ایجاد کرده است. اندیشه و فلسفه اسلامی نیز در میان رشتهها و حوزههای مختلف معرفتی و نیز در میان مکاتب و سنتهای فکری گوناگون، فرهنگ و روحیه یادگیری، تحقیق، گفتوگو و بحث را پرورش داده است.
سهم و تأثیر در تمدن و فرهنگ بشری: اندیشه و فلسفه اسلامی با تولید و اشاعه مجموعه وسیع و غنی از دانش، ادبیات، هنر و فرهنگ که منعکسکننده بینش اسلامی است، به تمدن و فرهنگ بشری کمک کرده و تأثیر گذاشته است. اندیشه و فلسفه اسلامی با اشتراک و تبادل افکار، مفاهیم، نظریهها، اکتشافات، اختراعات و نوآوریها و نیز مشارکت و همکاری در حوزهها و فعالیتهای مختلف مانند تجارت، دیپلماسی، سایر تمدنها و فرهنگها را تحت تأثیر قرار داده و با آنها تعامل داشته است.
آموزش و علم: اندیشه و فلسفه اسلامی نیز با ارائه و بازنمایی دیدگاه و پارادایم اسلامی و نیز با حضور و رقابت در عرصه جهانی و تاریخی، از تمدنها و فرهنگهای دیگر الهام گرفته و آنها را به چالش کشیده است. اندیشه و فلسفه اسلامی حوزهای غنی و پویا بوده که نشاندهنده نشاط و تنوع تمدن اسلامی و میراث آن است.
ارتباط با مسائل و پرسشهای معاصر: چالش سوم درگیر شدن و به کارگیری فلسفه اسلامی، شکاف و فاصله میان دوره کلاسیک و قرون وسطی فلسفه اسلامی و جهان مدرن و معاصر است.
برای سادهسازی فلسفه اسلامی، ارتباط آن با مسائل و پرسشهای معاصر که برای نسل جدید و افراد غیرمتخصص مرتبط و معنادار هستند، مانند چالشها و فرصتهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، علمی و معنوی که با آنها روبرو هستند، مفید خواهد بود. این امر مستلزم گفتوگوی انتقادی و خلاقانهای است که بتواند شباهتها و تفاوتها، نقاط قوت و ضعف، و مشارکتها و چالشهای فلسفه اسلامی را برای دنیای مدرن و معاصر بررسی کند.
این همچنین کمک خواهد کرد که به هر نسل جدید توضیح دهیم که جهان پیوسته در حال تغییر است، اگر هنوز در حال بحث در مورد موضوعاتی هستیم که چند قرن پیش مورد بحث قرار گرفته است، به این دلیل است که مشکلات جدید به راه حلهای جدید نیاز دارند.
همین اصل در مورد فهم ما از قرآن نیز صدق میکند. قرآن را باید برای نسل جوان تبیین کنیم. قرآن متنی ثابت و معنایی پویا دارد. اگر همیشه با دیدگاه معاصر به آن نگاه کنیم، (قرآن) هرگز از توضیح دنیای اطرافمان دست بر نمیدارد. این به ما مربوط میشود همانطور که به اجداد ما مربوط میشود و نحوه ارتباط آن با نسلهای بعدی اگر همیشه به آن چیزی که به ما میگوید نگاه کنیم، انگار که دیروز نازل شده است.
ثبت دیدگاه