حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • اخلاق؛ مهمترین وصیت پیامبر(ص) و امام حسین(ع)
    شناسه : 6961
    2
    معارف » حوزه علمیه استادیار و مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشگاه قم تأکید کرد: وقتی سخنان پیامبر(ص) و امام حسین(ع) را ملاحظه می‌کنیم در هر دو توصیه به مسائل اخلاقی یعنی برخورد خوب با خانواده و اطرافیان و ... موج می‌زند گویی دین صرفاً مباحث بنیادینی مانند شرک و توحید و ... نیست بلکه اخلاق هم نقش مهم و پررنگی در این مسئله دارد. اساساً ترجمه دین در مقام عمل، اخلاق است و همان در مقام اعتقاد می‌شود، ایمان.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    سیداحمد فاضلی، استادیار و مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشگاه قم، دوم شهریورماه در نشست علمی «دین و کرانه‌های اخلاقی؛ نگاهی به خطبه پایانی پیامبر(ص) و امام حسین(ع)» که از سوی انجمن معارف دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، با بیان اینکه امام حسین(ع) دیدند آنقدر تغییر در دین ایجاد شده است که جز با بذل مال و جان حفظ این دین ممکن نیست لذا جان خود را فدا کردند، گفت: اما نکته جالب، سخنان پایانی پیامبر(ص) بعد از دو دهه تحمل رنج و فشار و هزینه برای برپایی این دین است؛ همچنین سخنان پایانی حضرت سیدالشهدا در آخرین لحظات و در حالی که جان خود و خانواده و یارانش را برای حفظ آن فدا کرده است.

    متن سخنان وی به شرح زیر است: وقتی ما می‌گوییم دین یکسری مفاهیم برتر و دارای اولویت دارد مرادمان این نیست که مفاهیم ایجابی دیگری ندارد یعنی نگاه سلبی به بررسی این سخنان در دو خطبه نداریم ضمن اینکه کار رجالی هم درباره برخی مباحثی که اینجا مطرح می‌شود نداریم.

    خطبه پایانی پیامبر(ص) در منابع شیعه و سنی از جمله کتاب سمرقندی نقل شده است. در روایتی از امام علی(ع) داریم که از پیامبر(ص) نقل شده است وقتی سوره نصر و آیه اول این سوره نازل شد پیامبر(ص) تا روز پنجشنبه از منزل بیرون نرفتند و با پارچه‌ای سر مبارک را بسته بودند و در حالی که چهره مبارکشان زرد و چشمانشان اشکبار بود به بلال دستور داد که اذان بگوید و اعلام کند که به مسجد بیایید زیرا پیامبر(ص) قصد دارد وصیت کند و این وصیت و سخنان پایانی است.

    ایشان بر منبر  رفتند و فرمودند: من مشتاق لقای خداوند هستم ولی از اینکه از شما جدا می‌شوم ناراحت هستم؛ ای مردم وصیت مرا بشنوید و به کسانی که در اینجا نیستند برسانید و این حرف پایانی من به شما در این دنیاست. خداوند بایدها و نبایدها و واجبات و محرمات را به شما رسانده است و در جایی که متشابه است به محکمات چنگ بزنید و ادامه دادند الله الله فی دینکم و اماناتکم؛ الله الله فی ما ملکت ایمانکم(اعضای خانواده و کنیزان و …). یعنی حرف پایانی پیامبر خاتم توصیه به دین و امانت و رعایت حقوق اعضای خانواده و کنیزان است؛ فرمودند هر چه خودتان می‌خورید به آنها بدهید و همان لباسی را که خودتان می‌پوشید به آنان هم بدهید و به آنها فشار نیاورید؛ فانهم لحم و دم یعنی این افراد هم مشتی گوشت و پوست هستند و خلق امثالکم؛ مانند شما هستند.

    ظالم به زیردست، دشمن رسول الله(ص) است

    الا من ظلمهم، انا خصمه یوم القیامه؛ اگر کسی به زیردستان ظلم کند من دشمن او در قیامت هستم. الله الله فی النساء، اوفوا لهن … فلا تظلموهن؛ یعنی به زنان ظلم نکنید و اگر ظلم کردید همه اعمال شما در قیامت حبظ خواهد شد. حواستان به خانواده باشد و به آنها ادب و تربیت بیاموزید، اینها امانت در دست شما هستند. نکته‌ای که پیامبر(ص) در این خطبه خیلی بر  آن تأکید دارند تعبیر «هل بلغتم» و تکرار آن است یعنی من پیام خدا را به شما رساندم.

    زمانی ما اهمیت این سخنان را بیشتر درک می‌کنیم که متوجه باشیم اینها سخنان پایانی پیامبر(ص) است. ایشان در ادامه فرمودند: من شما را به حب اهل بیتم و قرآن و علمای امت توصیه می‌کنم. در ادامه هم به نماز و زکات سفارش فرمودند و اینکه اگر کسی زکات ندهد گویی حج و نماز به جا نیاورده است. همچنین توصیه فرمودند مال و دنیا مفید انسان نیست مگر اینکه انسان با قلب سلیم وارد قیامت شود. توصیه فرمودند خشوع و خضوع داشته باشید، تن‌پروری نکنید و ایمان خود را خالص کنید و خیرخواه دیگران باشید و فروج خود را حفظ کنید. صدقه بدهید، حسادت نورزید و غیبت نکنید.

    ای مردم من پناه می‌برم به خدا از کسی که ظلم می‌کند، ظلم نکنید زیرا خدا طالب حق مظلومی است که به او پناه می‌برد؛ خدا کاری را که با معصیت انجام دهید نمی‌پذیرد و به آن راضی نیست و تقوا پیشه کنید برای روزی که همه به سوی خدا بازگشت دارید. ای مردم بدانید که من به سمت خدا قدم می‌زنم (عمرم تمام شده است) پس دین را به عنوان ودیعه و امانت می‌گذارم و سلام من بر شما و همه امتم تا پایان عالم. عین این سخنان را در فرمایشات حضرت سیدالشهدا(ع) هم داریم. ایشان بعد از این سخنان از منبر پایین آمدند و به منزل رفتند و تا وقت ارتحال از منزل بیرون نیامدند.

    تأکیدات پیامبر(ص) و امام حسین(ع) بر مسائل اخلاقی

    بنابراین اصل مباحث پیامبر(ص)، کدهای اخلاقی دارد کما اینکه فرمایشات پایانی امام حسین(ع) هم واجد این کدهای اخلاقی است. طبق نقلی، فردی از لشکر دشمن در بین مقاتله، به امام حسین(ع) گفته است ای حسین تو چطور از خوردن آب لذت می‌بری در حالی که به خیمه‌های تو حمله شده است و امام(ع) هم آب را ریختند و رفتند دیدند خیمه‌ها سالم است و فرمودند از کید و مکر دشمن به خدا پناه می‌برم؛ خواجه طوسی در اخلاق ناصری و در ذیل این نقل، شرافت و فضیلت را معطوف به توحید می‌کند و در جایی که شرایط نبوت و امامت را بیان کرده آورده است: از شرایط نبوت و امامت این است که فریب نخورد زیرا کسی که اینطور فریب بخورد مردم به او می‌خندند و نبی و امام از این امور منزه هستند یعنی اساساً این نوع مطالب با مبانی ما سازگار نیست.

    آخرین وصایای امام حسین(ع) در کربلا

    در کربلا و در جریان جنگ، امام(ع) از وضع و حال اصحاب خود سؤال می‌کردند و هر بار جواب شنیدند که همه شهید شدند تا جایی که امام سجاد(ع) به امام حسین(ع) فرمودند مَرد دیگری جز من و شما در لشکر باقی نمانده است و امام در چنین وضعی در سخنان پایانی خود توصیه می‌فرمایند: با اطرافیان مهربان باشید و با نیکی با آنها رفتار کنید؛ بگذار آنها تو را بو کنند و تو هم آنها را بو کن سپس اطرافیان را صدا زدند و فرمودند کلام مرا بشنوید و بعد خطاب به فرزندشان امام سجاد(ع) فرمودند: ای ولدی، بلغ شیعتی عنی السلام …؛ به شیعیان سلام برسان و بگو پدرم با چه شرایطی از دنیا رفت. به آنان بگو برای دشواری قیامت آماده باشند.

    گاهی انسان در شرایط مساعد و خوبی توصیه‌هایی دارند ولی یک وقت در آخرین لحظه عمر و در بدترین شرایط می‌فرمایند. امام باقر(ع) هم در روایتی فرموده‌اند که پدرم وقتی خواستند از دنیا بروند فرمودند وصیتی می‌کنم که پدرم حسین به من کرد.  بنابراین نکات ابتدایی و انتهایی دین اسلام همین مباحث و سخنان اخلاقی است و شاید شاه بیت این سخنان این باشد که خطاب به ام کلثوم فرمودند: با خودت مهربان باش. این آخرین کلامی است که سیدالشهداء(ع) بر زبان آوردند و از دنیا رفتند.

    وقتی سخنان پیامبر و امام حسین(ع) را ملاحظه می‌کنیم در هر دو توصیه به مسائل اخلاقی یعنی برخورد خوب با خانواده و اطرافیان و … موج می‌زند گویی دین صرفاً مباحث بنیادینی مانند شرک و توحید و … نیست بلکه اخلاق هم نقش مهم و پررنگی در این مسئله دارد. اساساً ترجمه دین در مقام عمل، اخلاق است و همان در مقام اعتقاد، ایمان می‌شود. مثلاً می‌گویند اگر کسی کلسیم بدنش کم باشد کنار دستش پوست پوست می‌شود یعنی کمبود کلسیم اینطور بروز دارد و چنین بروزاتی را خود فرد می‌بیند و کسانی که متخصص این کار هستند بنابراین بروزات دینی را هم یا صاحب دین می‌فهمد و یا کسی که از طرف او آمده است.

    مهرورزی نشانه سلامت روحی فرد است

    پس انسانی از جهت روانی سالم است که مهرورزی داشته باشد؛ گاهی انسان مهربانانه عمل می‌کند ولی گاهی اصلاً از او کار غیرمهربانانه برنمی‌آید. خداوند در قرآن کریم نیز فرموده است که یکی از دلایل اصلی بهشتی شدن بهشتیان آن است که نسبت به خانواده خود مشفق بودند؛ بنابراین به میزانی که انسان زیست اخلاقی دارد درجات بهشتی دارد. به تعبیر فتوحات ابن عربی به میزانی که نمی‌توانی ببخشی مشرک هستی.

    امام رضا(ع) در نامه به حضرت عبدالعظیم فرمودند خدا خوبان شما را به بهشت می‌برد و بدها را می‌بخشد مگر سه دسته؛ کسانی که مشرک هستند و شرک جلی دارند یا کسانی که ظلم و بدی کنند و یا در دلش نسبت به دیگران بد بخواهد. بنابراین کرانه‌‌های دین اسلام بر اخلاق بنا نهاده شده است.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.