حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • حوادث سیاسی نباید زبان و تعلقات دینی مشترک را به نسیان بکشاند
    شناسه : 6771
    3
    فرهنگی » ادب نشست‌ نقد و بررسی کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام‌البنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی، فرمانده لشکر فاطمیون در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    همزمان با آغاز دهه دوم ماه محرم، نشست‌ نقد و بررسی کتاب «خاتون و قوماندان» روایت زندگی ام‌البنین حسینی، همسر شهید علیرضا توسلی، فرمانده لشکر فاطمیون با حضور مهدی رمضانی، دبیرکل نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور؛ مریم قربان‌زاده، نویسنده اثر، خانواده‌های شهدای مدافع حرم، کتابداران و اصحاب رسانه روز سه‌شنبه ۱۰ مرداد به همت اداره‌ کل کتابخانه‌های عمومی استان تهران در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر تهران برگزار شد.

    در ابتدای این نشست مهدی رمضانی دبیرکل نهاد، کتاب «خاتون و قوماندان» را اثری جذاب دانست و گفت: چارچوب، ابعاد، ظرفیت و تبیین کتاب، تصویرسازی، نکات حضرت آقا در تقریظ کتاب، همگی از نقاط قوت کتاب محسوب می‌شود.

    وی ادامه داد: شهید سلیمانی می‌فرمودند: «از دل تهدیدها، فرصت ایجاد می‌شود.» اتفاقاتی که در سوریه رخ داد، ظاهری تلخ داشت که در مقابلش خلق حماسه، جهاد و معنویت قرار گرفت. شاید اگر این حادثه اتفاق نمی‌افتاد، کنار هم قرار گرفتن برادران افغانستانی، پاکستانی، عراقی، لبنانی و ایرانی در قالب فاطمیون، زینبیون و… هرگز تجربه نمی‌شد. در آن صورت تشکیل جلسه‌ای با این کیفیت که در آن عزیزان افغانستانی و ایرانی کنار هم بنشینند و از موضوعی مشترک صبحت کنند، به سادگی امکان‌پذیر نبود. بنابراین این اتفاق، از برکات و نقاط پنهان حادثه بود و تقریبی که حاصل شد، مخصوصاً بین دو ملت ایران و افغانستان بسیار ارزشمند است. جهت همسو و زاویه دید یکسان، از ظرفیت‌هایی بود که در خلال این حادثه ایجاد شد.

    شهید

    دبیرکل نهاد ادامه داد: آشنایی مسئولین با مسائل و دغدغه‌های مهاجران با خواندن چنین کتابی، که شاید با این نگاه نگاشته نشده، بسیار ارزشمند است. اینکه ما نسبت به مسائل یکدیگر جرأت ابراز نظر می‌کنیم، کتاب می‌نویسیم و تجربیات خود را به اشتراک می‌گذاریم، اتفاق بزرگی است. ما در نهاد برای فعال شدن این ظرفیت بسیار تلاش کردیم و این جلسه در همین راستا برگزار شد. همچنین ما به بحث تقویت منابع کتابخانه‌ای با موضوع افغانستان اهتمام داشته‌ایم. این ظرفیت را باید پاس بداریم و از آن در راستای آنچه به عنوان سرزمین تمدنی ایران بزرگ یاد می‌شود، زبان و تعلقات دینی مشترک، استفاده کنیم و خدای ناکرده حوادث سیاسی از علاقه ما نسبت به یکدیگر کم نکند.

    وی سخنان خود را با بیان آخرین جمله از کتاب «جانستان، کابلستان» رضا امیرخانی خاتمه داد و گفت: «رو به روی حرم امام رضا(ع)، جانستان عالم، می‌ایستیم و سلام می‌دهیم و برای چشمان بلاکش هندوکش و برای انسان ایران بزرگ دعا می‌کنیم.»

    فارغ از فقر فرهنگی

    همچنین گلستان جعفریان در این نشست طی سخنانی گفت: وقتی کتاب را مطالعه کردم دیدم خاتون خواستگارهای زیادی دارد و پدرش روی ازدواج او حساس است. با این وجود این پدر وقتی عکس شهید توسلی را می‌بیند می‌گوید من به این پسر دختر می‌دهم. خاتون می‌گوید این آدم پولی ندارد ولی خدا و مذهب برایش ملاک و معیار انتخاب است.

    شهید

    وی با بیان اینکه خاتون برای من در این کتاب یک زن مدرن و روشنفکر است، ادامه داد: او به شدت نیاز دارد تحصیل کند و در اجتماع دارای پرستیژ اجتماعی باشد و به نوعی معیارهای مدرن دارد اما  ازآنجاکه به مدرسه نمی‌رود، درد می‌کشد. او در یادداشت‌هایش می‌گوید می‌خواهد مادر و همسری باشد که درس بخواند تا با حرف‌های سطحی، فرزندانش از مادری و همسرش از نادانی او عذاب نکشند. خاتون در عین اینکه ۱۵ سال دارد  مانند یک زن مدرن رفتار می‌کند. او انتخابگر است. وقتی علیرضا توسلی را انتخاب می‌کند پای این انتخاب می‌ایستد. او با چرخ خیاطی به سختی این زندگی را اداره می‌کند و در عین مشکلات مالی تلاش می‌کند که فرزندانش را راحت‌تر بزرگ کند.  به‌هرحال او همسری را انتخاب می‌کند که از قضا دست به هر کاری می‌زند با فقر دست‌به‌گریبان است و فقرشان مادی است نه فرهنگی.

    این منتقد ادامه داد: یک دلیل افتخارآفرینی این خانواده این است که فقر فرهنگی ندارند. این معیارها، خاتون و همسرش الگو هستند. او به جای غر زدن به چرخ خیاطی رو می‌آورد و کار می‌کند. عملکرد او زندگی را نجات می‌دهد و او با انتخاب شهید برای این زندگی سختی‌های بسیاری می‌کشد. جالب است که من در برخورد با زنان شهید اغلب دیدم که شهدا بسیار هوای همسرشان را داشته‌اند که در زندگی مشترک دچار سختی مالی و … نشوند اما شهید توسلی  وقتی می‌خواهد به سوریه برود به خاتون می‌گوید من می‌روم سوریه و تو به این چرخ خیاطی بچسب.

    وی گفت: من این کتاب را به علاقه‌مندان ادبیات پایداری توصیه می‌کنم. قلم نویسنده کتاب را به جهت نگاهی نویی که دارند، می‌ستایم. اغلب درباره همسران شهدا نگاهی تکراری وجود دارد و تا الان شاید خیلی از نویسندگانی که در این حوزه کار می‌کردند به دلیل موازی کاری و تکراری بودن آثار از این حوزه کنار کشیدند اما قربان زاده نویسنده کتاب در اثر «دریادل» و این کتاب نگاهی جدید و نو داشته است.

    دغدغه بیداری اسلامی

    ام البنین حسینی، همسر شهید توسلی نیز که به صورت مجازی در این نشست حضور یافت و گفت: امیدواریم بتوانیم سیره شهدا را منتقل کنیم. همان‌طور که کتاب بیان کرده این داستان زندگی ام البنین حسینی و سختی‌های دوران زندگی او از کودکی تاکنون به عنوان یک مهاجر است.

    وی ادامه داد: دوران کودکی من در شرایط جنگ و سختی سپری شد و من می‌دیدم در همسایگی و بسیج محله کاروان‌های زیادی به جنگ اعزام می‌شوند. جنگی که شرایط خودش را داشت و این چه حکمتی بود که من که کودکی ۵ ساله بودم برایم سؤال بود که چطور یک خانم وقتی می‌داند همسرش قرار است شهید شود او را به جنگ می‌فرستند. با گذشت زمان و مهاجرت‌هایی که بالاجبار صورت می‌گرفت، زندگی ما در کودکی سختی‌های بسیاری داشت. درعین‌حال من برای خودم دنیای عجیبی داشتم.  من احساس می‌کردم خداوند این سرنوشت را برای من مقدر کرده که در  کنار یک رزمنده بی شیله و پیله که پول ندارد، زندگی کنم. زمانی که ایشان به من معرفی شد اولین جرقه در ذهن پدرم روشن شد و حس محبت پدرم را به ایشان می‌دیدم و برایم جالب بود.

    وی افزود: حتی در فاصله خواستگاری تا زمانی که ازدواج کردیم با اینکه ارتباطی نداشتیم من همواره ایشان را دعا می‌کردم که در راه نجات میهن می‌جنگد. ما در عید غدیر ازدواج کردیم. من وقتی روحیه معنوی ایشان را دیدم پذیرفتم که زندگی سختی ممکن است داشته باشم ولی این سختی را پذیرفتم گرچه الان حس می‌کنم سختی وجود نداشته است. من خیلی سختم بود صبح‌ها برای نماز بیدار شوم اما ایشان با روش‌های خودش من را برای نماز صبح ترغیب می‌کرد.

    وی ادامه داد: شخصیت و محبت ایشان مرا به قدری لبریز کرده بود که سختی‌های دوری را در زمان اعزام به جبهه احساس نمی‌کردم. حضور و محبت و سخنان او را همواره در کنار خود حس می‌کردم. امروز همه درگیر امورات زندگی خودشان هستند ولی این شهید همواره دغدغه بیداری اسلامی را داشت و در عالم خودش این هدف را دنبال می‌کرد.

    حسینی گفت: ما مشکلات زیادی در دهه ۶۰ و ۷۰ داشتیم البته الان معتقد هستم تصمیمات دولت در برابر افغان‌ها در آن دوره حتماً دلایلی داشته است. به‌هرحال به عنوان مهاجران افغان ذره‌ای در هدفمان برای دفاع از ایران خللی ایجاد نشد و برای دفاع از ارزش‌های انقلاب همواره تلاش کردیم.

    از دریچه عکس‌ها

    قربان زاده نویسنده کتاب هم در ادامه این نشست درباره انگیزه خود از نگارش کتاب گفت: وقتی درباره شهدای افغانستان پژوهش می‌کردم، فکر نمی‌کردم درباره یک شهید مهاجر کتابی بنویسم. البته من از دوران دبیرستان نسبت به شهدای مهاجر احساس تعلق داشتم و همواره دوست داشتم به آنها بپردازم. از سوی دیگر من به حوزه ادبیات دری و فارسی شیرین افغانستان و شعرهای آن‌ها علاقه داشتم.

    وی ادامه داد: اطلاعات ما درباره مهاجران افغان و حضورشان به عنوان مدافع حرم برگرفته از اطلاعات و شایعات در رسانه‌ها و فضای مجازی است و برایمان همواره این سؤال مطرح بود که چرا یک افغان که می‌تواند با کارگری در ایران هم زندگی کند باید برای دفاع از ایران به سوریه برود. یک روز همسرم گفت که جانبازی از سوریه برگشته و بچه‌ها می‌خواهند به عیادت او بروند. من رفتم به آن جلسه و از این جانباز خواستم من را با مهاجران افغان مدافع حرم ارتباط بدهند.  از این طریق من با خانواده شهید توسلی آشنا شدم و طی دو سال گفت‌وگوهایی با همسر شهید داشتم و بعد نوشته‌هایم به محضر یکی از دوستان مورد وثوق خانم حسینی رسید و اینگونه کتاب شکل گرفت؛ سپس در مشهد یک رونمایی ساده گرفته شد.

    قربان زاده گفت: این کتاب فقط شمایی از زندگی یک دختر افغانی نیست بلکه روایت دختر ایرانی است که دلش می‌خواهد لحظه به لحظه رشد کند و خودش را ارتقا دهد. خانم حسینی با تمام مشکلات و محدودیت‌هایی که داشته کتاب می‌خواند و به لحاظ علمی خودش را رشد می‌دهد و انتظار دارد که همسرش نیز یک کتاب‌خوان باشد.

    وی عنوان کرد: اینکه چرا نویسندگان و ناشران افغانی همت نکردند که به سختی‌های زندگی مهاجران افغان در ایران بپردازند باید در جای دیگری بررسی شود و اگر قرار است در ادبیات افغانستان ژانری دراین‌باره شکل بگیرد باید این عزم در خود مردم افغانستان وجود داشته باشد. البته این به معنی ندیدن کم‌کاری‌های ما نیست اما لازم است که خود افغان‌ها نیز دراین‌باره کار کنند.

    قربان زاده با اشاره به اینکه بحران هویت نوجوانان افغانستانی در ایران به شدت زیاد است، گفت: خالد حسینی افغانستان را از دریچه عکس‌ها می‌دیده است. این گسست فرهنگی برای نوجوان افغان دردناک است آنها سعی می‌کنند ایرانی حرف بزنند و فارسی دری حرف نمی‌زنند. کسی می‌گفت شما کتاب را ایرانیزه کرده‌اید درحالی‌که این‌طور نیست و من کتاب را افغانستانیزه کرده‌ام.

    به گفته قربان زاده، بسیاری از نوجوانان افغان متولد در ایران نسبت به ادبیات افغانی ناآشنا هستند. باید نسل جوان  و نوجوان افغان با شاعران، ادبا و اسطوره‌های افغانستانی آشنا شوند.

    وی تأکید کرد: من تلاش کردم از دریچه یک شهید افغانی به این هویت بپردازم اما لازم است افغانستانی‌ها نیز از دریچه خودشان به این فرهنگ بپردازند.

    از زبان پدر

    در بخش دیگری از این نشست پدر شهید مصطفی صدر زاده از شهیدان مدافع حرم به بیان خاطرات خود از فرزند شهیدش پرداخت و گفت: شهید مصطفی صدرزاده متولد ۱۳۶۵ دانشجوی ترم آخر رشته ادیان و عرفان دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز بود. او فرمانده گردان عمار لشکر فاطمیون بود که در ظهر تاسوعا حین درگیری با نیروهای تروریست توسط تیر تک‌تیرانداز نیروهای تکفیری در حلب سوریه به شهادت رسید. شهید مصطفی صدرزاده به مدت دو سال و نیم در درگیری‌های علیه تروریست‌های تکفیری به دفاع از حرم حضرت زینب(س) پرداخت و طی این مدت هشت بار مجروح شده بود.

    محمدصدرزاده پدر این شهید مدافع حرم از خصوصیات و ویژگی‌های اخلاقی فرزند شهیدش سخن گفت و افزود: مصطفی از ذریه حضرت زهرا(س) و از طرف مادرش سید بود. او همیشه عاشق بسیج و فعالیت‌های در بسیج بود. در نهایت آنقدر عمرش را صرف این مسیر کرد که خداوند اجرش را با شهادت داد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.