حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • تفاوت خواست خدا و پیامبر(ص) و درک برخی مردم از غدیر
    شناسه : 6478
    2
    اجتماعی » جامعه هرگاه علی وارد قلب‌هایمان شود و همه وجود ما و دست‌ها و پاهای ما را به حرکت درآورد، آنگاه به عزت و سربلندی می‌رسیم. نگویید نمی‌توانیم.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    واقعه و حدیث غدیر به حدی متواتر و وقوع و بیان آن از سوی خداوند و پیامبر(ص) به قدری مسلم است که برای بسیاری از شیعیان این سؤال پیش می‌آید که چطور و چرا با این همه تأکید پیامبر(ص) در خصوص جانشینی و ولایت حضرت علی(ع) بعد از خودشان، عده‌ای ولایت غیر را پذیرفتند و در حالی که با علی(ع) در غدیر بیعت کرده بودند، با بیعت شکنی با همان کسانی بیعت کردند که خود نیز در واقعه غدیر از بیعت‌کنندگان با امیرالمؤمنین علی(ع) بودند.

    «همانگونه که می‌دانید پیامبر در آخرین سال زندگی خود، به حج رفت. رفتار پیامبر در آن سال و در آن حج، رنگ و بوی وداع داشت و مسئولیت‌های مسلمانان را به آنان گوشزد می‌کرد. پیامبر در آن سال، به اصطلاح هنرمندان و نقاشان، آخرین روتوش‌ها و اصلاحات را به فرمان خداوند در شریعت مقدس اعمال کرد؛ به گونه‌ای که شریعت را در حجه‌الوداع تمام و کامل کرد. چندین بار در جاهای مختلف، هنگام احرام، در منی، در عرفات، در مزدلفه، سخنانی گفت که حاکی از آن بود که این حج و این سال، سال وداع پیامبر با امت خویش است».

    «پیامبر مسلمانان را جمع کرد تا به آنان وداع کند و فرمود: ای مردم نزدیک است که فراخوانده شوم و من آن را پاسخ گویم. یعنی زمان مرگ من نزدیک است. به شما خبر می‌دهم که به زودی از میان شما خواهم رفت. پیامبر در اجتماع مسلمانان و در آخرین دیدار خود می‌خواهد با آنان وداع کند و سخنی بگوید. این سخن یقیناً مهم است و وصیتی بزرگ خواهد بود. این طور نیست؟ کسی که می‌خواهد از میان خانواده‌اش برود، آخرین سخنان را که مهم و اساسی است، به آنان می‌گوید تا پس از مرگ او برای آنان سودمند باشد.

    «ای پیامبر آنچه  از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، به مردم برسان»(آیه ۶۷ سوره مائده). بنابراین امری عظیم در کار است که اگر رها شود، به معنای ادا نشدن رسالت است. البته امام موسی صدر به خطراتی که ابلاغ این پیام به مردم از سوی پیامبر(ص) داشت نیز اشاره و تصریح می‌کند که ابلاغ ولایت علی(ع) زمینه ساز آزار و اذیت پیامبر(ص) از سوی عده‌ای می‌شد و پیامبر اکرم(ص) به این مسئله واقف بودند و خداوند برای دلگرم کردن پیامبر خودش به وی اعلام می‌کند که این پیام را ابلاغ کن من از تو محافظت می‌کنم.

    «گذشته از آنکه در این امر مهم، پیامبر باید از آزار و اذیت مردم در امان بماند: «خدا تو را از مردم حفظ می‌کند» پیامبر نیاز به مصونیت داشت. یعنی مسئله‌ای درکار بود که ممکن بود طمع و هوا و هوس مردم را برانگیزد. کسانی بودند که برای دنیا اسلام آورده بودند و یا اسلام را راهی برای رسیدن به خواسته‌ها و شهوت‌های خود می‌دانستند. کسانی بودند که خود را برای رسیدن به رهبری جامعه، پس از پیامبر، آماده کرده بودند. بی‌تردید در چنین موقعیتی ممکن بود اعلام این مسئله از زبان پیامبر، آنان را ناراحت کند و آرزوهایشان را بر باد دهد و خواب‌هایی که که دیده بودند، پریشان کند. از این روز، پیامبر نیاز به مصونیتی از جانب خداوند داشت: «خدا تو را از مردم حفظ می‌کند».

    به بیان سند قطعی حدیث غدیر و اینکه حدیثی متواتر در منابع اهل سنت و شیعه است و هیچ شکی در آن نیست می‌پردازد و سخنان پیامبر(ص) با مردم در عید غدیر را بیان کرده و ضمن آرزوی اینکه خود و حاضران در سخنرانی، جزو کسانی باشند که این سخن پیامبر در غدیر را شنیده، فهمیده و به آن عمر کرده‌اند، می‌گوید: سه نکته وجود دارد. ۱. شنیدن پیام: ما و همه مسلمانان بدون استثنا این پیام را شنیده‌ایم. کسی که تاریخ و لغت و تفسیر و حدیث را مطالعه کند، این ندای پیامبر در گوش او طنین‌انداز می‌شود که « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» پس همه این سخن را شنیده‌ایم. ۲. فهم پیام و ۳.عمل به پیام: آیا ما به آنچه فهمیده ایم، عمل می‌کنیم؟

    پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را در میان شعله‌های سرکش آتش می‌افکند

    «آیا معنای سخن پیامبر را درست فهمیده‌ایم؟ ان‌شاء‌الله. برخی هستند که سخن پیامبر را به گونه دیگری فهمیده‌اند. چگونه فهمیده‌اند؟ چه گفته‌اند؟ گفته‌اند: میان امیرمومنان علی(ع) و قهرمانان عرب و قبایل عرب و عشایر و خانواده‌ها، حس انتقام جویی و خون خواهی وجود داشت. حضرت فاطمه(س) در خطبه خود با اشاره به آیه «كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ؛ هر بار كه آتشى براى پيكار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت»(آیه ۶۴ سوره مائده) فرمود است که هرگاه که آتش حوادث زبانه می‌کشید، پیامبر پسر عمویش را در شعله‌های آن می‌افکند. فاطمه زهرا(س) می‌گوید: وقتی اوضاع سخت می‌شد و آتش حوادث زبانه می‌کشید و گروهی طغیان می‌کردند، پیامبر پسر عمویش، امیرمؤمنان علی(ع) را در میان شعله‌های سرکش آن می‌افکند و او تا آن را خاموش نمی‌ساخت، باز نمی‌گشت».

    «طبیعی است که میان علی و کسانی که در آخرین لحظات اسلام آوردند و گروه گروه وارد اسلام شدند(کینه و دشمنی وجودداشته باشد). «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ؛ وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا». کسانی که دسته دسته وارد اسلام شدند چگونه اسلام آوردند؟ آیا از همان ابتدا وارد اسلام شده بودند؟ نه؛ بلکه پس از آنکه پیروزی محمد(ص) قطعی شد و توانست بر پسرعموهای خود و بر قریش غلبه کند، قبایل عرب دریافتند که ایستادگی دیگر هیچ سودی ندارد و باید اسلام بیاورند. بنابراین، ورود آنان به اسلام، پس از ثبات یافتن موقعیت پیامبر و قدرت گرفتن امت او بود. چه عاملی باعث ثبات و استواری دین خدا شده بود؟ رهبری درست و هوشمندانه رسول خدا و شجاعت امیرمومنان. او وارد آتش جنگ‌ها و مشکلات شد و به فرمان خداوند بسیاری از قهرمانان عرب و بزرگان قریش را کشت.

    «درست است؛ شاید تعداد کمی از خانواده‌ها از علی داغ‌دار بودند و نتوانسته بودند از او انتقام بگیرند. از این رو، کسانی که این حدیث را نادرست برداشت کردند، می‌گویند پیامبر اکرم می‌دید مردم از علی بیزارند و نسبت به او حس انتقام جویی و خون خواهی دارند. حال که مرگ او نزدیک است، چه کند؟ این بود که از مردم خواست علی را دوست داشته باشند و گفت: « مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» آنان می‌گویند معنای این حدیث چنین است: هر کس مرا دوست دارد علی را نیز دوست بدارد. بنابراین معنای حدیث پیامبر دوست داشتن علی و بیزار نبودن از اوست.

    «درست است که کلمه «المولی» هم در معنای دوستدار و هم در معنای ولی امر و حاکم استعمال می‌شود، ولی آیا صرف دوست داستن علی در خور چنین اهتمام فراوانی بود که پیامبر مردم را در آخرین لحظه، زیر آفتاب شدید و بر روی زمین که مثل آتش سوزاننده بود، جمع کند تا به آنان بگوید ای مرم علی را دوست داشته باشید؟ بعید است که مقصود پیامبر این بوده باشد.

    آیا پیامبر از مردم خواست علی را دوست بدارند؟

    گذشته از آن پیامبر در حجه‌الوداع و در عرفات فرموده بود: خون‌هایی که ریخته شده است، تمام شده و هیچ کس نباید به سبب خون‌های ریخته شده انتقام بگیرد. این مسئله میان مسلمانان معروف بود و نیاز نبود که پیامبر مردم را برای آن جمع کند و بگوید که علی را دوست بدارید زیرا کسی که با وجود همه این احکام، او را دوست نداشت، پس از شنیدن این خطبه نیز دوست نخواهدداشت.

    بنابراین مسئله دوست داشتن آن مسئله مهمی نبود که پیامبر مردم را به سببش گرد هم آورد. افزون بر آن ابتدای حدیث و خطبه، قرینه است برای معنای ولی و مولا. پیامبر ابتدا فرمود «آیا من به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟» گفتند: آری. سپس فرمود: هر کس من مولای اویم این علی مولای اوست.

    معنای به شما از خودتان سزاوارترم چیست؟ اگر پیامبر می‌خواست بگوید که هر که مرا دوست دارد، علی را دوست بدارد، چرا گفت: آیا من به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ بنابراین معنای درست حدیث غدیر این است که مقام و منصبی که پیامبر به فرمان خداوند در روز غدیر به علی عطا کرد، همان مقام و منصبی است که خود ایشان به حکم آیه: «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» در طول زندگی داشت و معنایی که از آیه شریفه «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» می‌فهمیم، همان معنایی است که از حدیث «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ» می‌فهمیم.

    امام موسی صدر بخش قابل توجهی از سخنرانی خود را به نحوه عمل به پیام غدیر اختصاص می‌دهد و می‌‌پرسد: «آیا ما به آنچه فهمیده‌ایم، عمل می‌کنیم؟ ما فهمیده‌ایم که علی مولای ماست اما معنی مولا چیست؟ اینجاست که امام موسی صدر، معنی مولا را در مقابل برده قرار می‌دهد و می‌گوید: شما در کارها و رفتارها و خواب و بیداری و همه برخوردهایتان باید فرمان‌بر خدا و پیامبر و علی باشید. یعنی اگر چیزی به ذهنت آمد و به چیزی میل پیدا کردی، باید ببینی آیا خدا و پیامبر و اولوالامر از آن خوشنوند یا نه؟ اگر از آن خشنود بودند، آن را انجام دهی و اگکر خشنود نبودند، انجام ندهی؛ خواه آن را دوست داشته باشی یا نه.

    آزاد هستی یا بنده؟

    ما سخن پیامبر را شنیدیم و درک کردیم. حال باید به آن عمل کنیم. راهی جز عمل کردن پیش رو نداریم. به چه عمل کنیم؟ خداوند می خواهد که شما تابع خواست و اراده و هوس و خودخواهی خویش نباشید. از شما می‌خواهد که رها و آزاد نباشید. بله در برابر خدا آزاد نباشید.

    روزی امام صادق(ع) از جلو خانه بشر می‌گذشت. صدای غنا و ساز و آوار و لهو و لعب شنید. امام نزدیک در خانه ایستاد و از خدمتکار پرسید: آیا صاحب خانه بنده است یا آزاد؟ خدمتکار گفت: صاحب خانه آزاد است، نه بنده، بکه خود بنده‌هایی دارد. او بشر است که مردی ثروتمند و بی‌نیاز است. امام فرمود: آری. اگر بنده بود از مولای خود سرپیچی نمی‌کرد. سپس این آیه را خواند«أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ؛ آيا براى كسانى كه ايمان آورده‏ اند هنگام آن نرسيده كه دلهايشان به ياد خدا و آن حقيقتى كه نازل شده نرم [و فروتن] گردد» (آیه ۱۶ سوره حدید) و رفت و خداوند متعال بشر را با این تذکر هدایت کرد.

    بنابراین بحث عمل کردن است ای برادران؛ کافی نیست که تنها بگوییم ولّی ما خدا و پیامبر است و کسانی که ایمان آوردند و نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.

    ولی شما خدا، پیامبر و امام است یعنی چه؟

    ولی شما خدا، پیامبر و امام است یعنی چه؟ شما وقتی می‌خواهید پیز بخورید یا بیاشامید و یا رفتاری و برخوردی کنید، آن را بر اساس منافع و خواست و هوس خود انجام می‌دهی. در این صورت فرق میان شما و غیر شما چیست؟

    باید کارها و حرکت‌ها و گام‌های ما برخاسته از ولایت و الهام گرفته از آن باشد. در این صورت است که زندگی ما با زندگی دیگران متفاوت خواهدبود وگرنه گفتن اینکه علی ولی خداست، چه سودی دارد؟ اگر پنجاه هزار بار بگویی «اشهد ان علیا ولی الله» ولی قلب تو چنین شهداتی ندهد، اگر به زبان بگویی ولّی تو خدا و نبی و علی است ولی دست تو نگوید که ولی اش خدا و پیامبر است، اگر گوش و پا و اعضای بدن تو نگوید ولیّ ما خداست و پیامبر و کسانی که ایمان آورده‌اند، دیگر ولایت چه معنایی دارد؟ دین اسمی و زبانی، دین نیست و هیچ سودی ندارد و کاری از آن بر نمی‌آید. باید از نفس خود آغاز و دین را اجرا کنیم.

    ظاهر دین چیزی جز عادت و بازیچه نیست

    نگویید دیگران به دین عمل نمی‌کنند. شما را به دیگران چه کار؟ اگر اختیار دیگران را نداریم، اختیار خودمان را که داریم. از همین امروز تلاش کنیم و چند قدم راه برویم و حس کنیم که در ورای این گام‌ها، خدا و رسول خدا و ولی خدا هست. بیایید حداقل ما دگرگون شویم و مسلمان. باید اثر ولایت در وجود ما جاری شود. باید دل‌های ما دست خدا شود چرا که الله ولی الذین آمنوا. باید خدا را ولی خود قرار دهیم، به گونه‌ای که محرک و انگیزه ما در زندگی باشد، یعنی او ما را برانگیزد و بازدارد. در این صورت است که می‌توانیم خود را مسلمان بخوانیم وگرنه ظاهر دین چیزی جز عادت و بازیچه نیست.

    دین در زندگی شما چه تغییری ایجاد کرده و با بقیه افرادی که دین ندارند چه تفاوتی دارید؟  و در ادامه تأکید می‌کند باید اسلام خود را عمق بدهیم. چرا که قلب اسلام ما ضعیف می‌زند(می‌تپد).

    و در پایان حدیثی از پیامبر اسلام  که فرمودند: «بر امت من روزگاری فرا می‌رسد که از اسلام جز نامی و از قرآن جز نشانی به جای نمانده باشد» و الان آن روزگار است. هرگاه علی وارد قلب‌هایمان شود و همه وجود ما و دست‌ها و پاهای ما را به حرکت درآورد، آنگاه به عزت و سربلندی می‌رسیم. نگویید نمی‌توانیم. هر یک از شما بر خودش تسلط دارد از خودت شروع کن و پس از آن خداوند گشایش می‌رساند و کمک می‌کند».

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.