ابوالفضل بهرام پور که بیش از نیم قرن سابقه مطالعه تفسیر و یادگیری معارف تفسیری دارد دارنده تألیفات فراوان، فوق دیپلم و حفظ و خطابه «روانشناسی خطابه»، لیسانس ادبیات عرب، فوق لیسانس معارف و علوم قرآنی از دانشکده الهیات تهران، کارشناس دینی و مفسر قرآن کریم است.
استاد بهرامپور سالهای قبل از انقلاب اسلامی در تألیف کتب درسی قرآنی و دینی با دو نفر از شخصیتهای برجسته کشور؛ شهید بهشتی و شهید باهنر همکاری تنگاتنگی داشته است و به دعوت شهید بهشتی بهعنوان کارشناس نیمهوقت کتب درسی آموزش و پرورش با شهید دکتر باهنر همکاری کرده است.
پس از انقلاب جزو مشاوران شهید محمدعلی رجایی بوده است و مدتی کارهای اجرایی وزارت کشور را به عهده گرفت. ایشان دارای تحصیلات حوزوی است و تاکنون تألیفات بسیاری در زمینه ترجمه و تفسیر قرآن کریم به رشته تحریر درآورده است که از جمله میتوان به ترجمه و تفسیر سورههای مبارکه محمد(ص)، فتح، حجرات، قاف، ابراهیم، ملک، جمعه، منافقون، حجر و یاسین اشاره کرد. تألیف مجلدات ترجمه و تفسیر کامل قرآن کریم با عنوان « نسیم حیات» از دیگر خدمات ایشان در عرصه تفسیر قرآن کریم است.
در روزهای بهار قرآن و طبیعت میهمان استاد و مفسر قرآن کریم شدیم. او در بخش اول گفتوگوی صمیمی از دلالت بهار بر معاد، شرط رسیدن به احسنالحال، چگونگی تغییر انسان در تحول طبیعت و راهکارهای رسیدن به زندگی قرآنی و انس بیشتر با قرآن سخن گفت. خاطرات ایام ماه مبارک رمضان و نگارش تفسیرهای قرآن و نهجالبلاغه، چگونگی قرار گرفتن در مسیر هدایت الهی و اصحاب یمین، موضوعات سخنان بخش دوم گفتوگو با استاد بهرامپور بود که متن و ویدئوی بخش دوم این گفتوگو از نظر میگذرد:
تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن؛ سرآغاز مسیر انس با قرآن
متخصصان حفظ قرآن کریم و دارالقرآنها در حال انجام فرمایش مقام معظم رهبری بر تربیت ۱۰ میلیون حافظ قرآن هستند، اما باید به این موضوع، نکتهای را اضافه کنم. زمانی که جامعه ۱۰ میلیونی حافظ قرآن شد جامعه ما غریبالغربا مانند نمیماند و هیچکس به ما مراجعه نمیکند زیرا احساس نیاز به درک و مطالعه تفسیر قرآن ندارند، بههمین خاطر میتوان گفت زمانی که به جامعه ۱۰ میلیونی حافظ قرآن کریم رسیدیم، آغاز مسیر انس با قرآن هستیم زیرا همانطور که خداوند در آیه ۱۷ سوره محمد وعده داده است: «وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ»؛ هرکس به دنبال یافتن هدایت باشد، ضمانت میکنم هم هدایت اضافی به او هدیه بدهم و هم میل عمل و توفیق به قرآن را به او اعطا کنم. کسانی که دنبال یافتن هدایت هستند درواقع بهدنبال پیغمبر هستند.
در تفاوت بین تقوا و ایمان آمده آست که ایمان یک ایدئولوژی بوده و تقوا بهکار بستن ایمان است. درواقع زمانی که خداوند فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» یعنی در اصل ایمان مشکلی نیست و خطاب به مؤمنین میگوید ایمان خود را به کار بگیرید یعنی تقوا پیشه کنید. اما زمانی که خداوند فرمود: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا» یعنی اهل ایمان در اصل ایمان ضعیف هستند و باید ایمان خود را تصحیح کنند.
«اهتدوا» یعنی همان هدایتی که انسان بهدنبال آن رفته است و سرمایه انسان تلقی شده که ممکن است روزی هم از دست او برود، اما «زادهم هدی» هدایتی است که خداوند بر انسان منت نهاده و به او اعطا کرده است که ضمانتی بوده و هیچوقت از بین نمیرود. براساس این آیه خداوند نهتنها بر هدایت هدایتیافتگان میافزاید بلکه تقوایی به آنان عطا میکند تا ایمان بهدست آورده خود را در زندگی به کار بندند و اجرا کنند.
ماجرای شبههافکنی یک فرد مسیحی
یکی از خاطراتی که در ایام ماه مبارک رمضان برایم اتفاق افتاد و ممکن است برای دیگران علمافزا باشد مطرح میکنم. یکی از اهل سنت که انسان مؤدب و صاحبنظر در عرصه قرآنی بود درباره شبههای اینگونه از من پرسید: «شما که اهل قرآن هستید، بعثت را در روز ۲۷ رجب جشن میگیرید، اشتباه میکنید.» پرسیدم: «چرا؟»، در پاسخ گفت: «قرآن میگوید در ماه مبارک رمضان قرآن نازل شده است، این قرآن در شب قدر نازل شده است و در سوره دخان خداوند فرمود لیالی قدر در ماه مبارک رمضان است؛ بنابراین شما مسلمانان هم باید بعثت پیامبر(ص) را در ماه مبارک رمضان جشن بگیرید.» من در پاسخ گفتم: «هر پزشکی پیش از افتتاح مطب و طبابت، در مراکز دیگری آموزش و دورههای مهارتی را گذرانده است، آیا این را میپذیرید؟ پیامبر گرامی اسلام در ماه مبارک رمضان کل محتوای قرآن را دریافت کردند و کاملاً عالم به قرآن شدند اما مُهر بر دهان ایشان زدند و گفتند هنوز نبی هستی و رسول نشدی. پس از ۹ ماه و در ۲۷ رجب جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و از او خواست تا آموختههایش را با لحن و قرائت از سمت خداوند به مردم انتقال بدهد، بنابراین ما به قرآن دو نزول قائل هستیم.
خداوند در سورههای قیامت، آیه ۱۶ و طه، آیه ۱۱۴ خطاب به پیامبر(ص) فرمود: «وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ يُقْضَى إِلَيْكَ وَحْيُهُ وَقُلْ رَبِّ زِدْنِي عِلْمًا؛ در خواندن قرآن پيش از آنكه وحى آن بر تو پايان يابد شتاب مكن و بگو پروردگارا بر دانشم بيفزاى.» همه مفسران بر این اعتقادند که در این آیات مراد از «قرآن» قرائت قرآن است. در ادامه، خداوند در آیه ۱۷ سوره قیامت فرمود: «إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ» یعنی قرائت و جملهبندی انتقال آیان قرآن هم برعهده خداست. سپس در آیه ۱۸ همان سوره فرمان میدهد: «فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ» یعنی پیامبر(ص) پس از قرائت خداوند فرمان قرائت داشت. زمانی که استدلالهای قرآنی را برای این فرد مسیحی آوردم، پذیرفت. پیامبر(ص) بدون علم و تربیت زمینهای که نمیتواند پیامبر(ص) باشد، بنابراین مقام نبوت بالاتر از مقام رسالت است و پیامبر(ص) در مقام نبوت شاگرد مستقیم خداوند است و رسالت بهمعنای ارتباط پیامبر(ص) با ناس است.
۲ راهکار انس با قرآن
من زمانی که شاگرد بازاری بودم، شبها در حوزههای علمیه در مساجد درس طلبگی میخواندم و از پدرم اجازه گرفتم تا طلبه شوم. از همان ابتدا عاشق این بودم که بدانم قرآن چه میگوید و بههمین خاطر پای هر سخن و درس تفسیر مینشستم تا در نهایت توانستم نسیم حیات را به نگارش درآورم.
پس از چاپ و انتشار «نسیم حیات» آن را تقدیم به ساحت مقدس حضرت فاطمه زهرا(س) کردم و ایشان به من هدیه مبارکی عنایت فرمود و آن نگارش تفسیر کل قرآن کریم است.
در دورانی که در جوار مرحوم بهشتی تلمذ میکردم، بیش از ۲۰ دفتر ۴۰ برگ از سخنان او یاداشتبرداری کردم، همچنین هر استاد دیگری که نکته قرآنی مطرح میکرد، بلافاصله یادداشت میکردم، زمان استراحت و خواب نیز اگر نکتهای قرآنی به ذهنم برسد، ابتدا آن را یادداشت میکنم و سپس به خواب و استراحت ادامه میدهم. به اعتقاد من، بهترین راه انس با قرآن در ابتدا آن است که پای درس هر مفسری نشسته و یادداشتبرداری کنیم و دومین راه مأنوس بودن و ماندنم با قرآن، نداشتن تکبر بود و تا به امروز شاگردانم بر من استادی کردهاند.
چگونه اصحاب یمین باشیم
هنگامی که تفسیر کل قرآن را آغاز کردم تا جزء ۱۰ نوشتم و رها کردم زیرا انقلاب شده بود و به گمان من دیگر مردم آگاهی پیدا کرده و نیازی به تفسیر قرآن نیست. یکی از علما به منزل ما آمد و پرسید: «چرا تفسیر قرآن را ادامه نمیدهی؟ من به شما از طرف امیرالمؤمنین(ع) امر میکنم که قرآن را کامل تفسیر کنید» من پذیرفتم و تقسیر قرآن را کامل کردم و این جز عنایت خداوند، فاطمه زهرا(س) و حضرت علی(ع) از دست من ساخته نبود. هرکس از خداوند طلب یاری کند و بخواهد او را جزو اصحاب یمین قرار بدهد خداوند لبیک او را بهخوبی پاسخ میدهد.
با خداوند لازم نیست مانند دعای صحیفه سجادیه سخن بگوییم، عامیانه و به لفظ خودمانی هم از او طلب یاری کنیم، ما را بیجواب رد نمیکند. به فرموده خداوند در قرآن کریم همه چیز را میتوان کنترل کرد و اگر میخواهیم فشار قبر برای ما دشوار و زیاد نباشد و اصحاب یمین باشیم، باید تمام واجبات را انجام بدهیم و همه حرامهای ریز و درشت را رعایت بکنیم، اینک ما جزو اصحاب یمین هستیم.
من در حرمهای امامان مشرف میشوم، عوامالناس با آنان سخن میگویم. هنگام نگارش تفسیر نهجالبلاغه، به نجف اشرف و حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف شدم و هنگام دعا و نیایش گفتم: «قربانت بروم، من یک عرضی دارم، نهجالبلاغه را برای دوستداران شما در ایران مینویسم اشتباهاتی که در نگارش دارم مرا درست راهنمایی کنید و اگر کمکم نکنید و ترجمه خوب نداشته باشم، دیگر مشکل من نیست.» پس از اینکه از سفر بازگشتم ادامه ترجمه نهجالبلاغه را با عنایت امیرالمؤمنین(ع) به اتمام رساندم.
هرکس در نماز هر دعایی میکند بدون شک آن مستجاب میشود. هنگام نماز خواندن، آیه «اهدنا الصراط المستقیم» را با حضور قلب بگوییم، پیش از بستن اقامه نماز به خداوند بگوییم من بنده گمراهی هستم و ذوق عبادت و نماز شب خواندن ندارم و در نماز که میگویم «اهدنا الصراط المستقیم» مرادم این است که مرا از گمراهی نجات بدهی» شما این کار را انجام بدهید، آثار آن را در زندگی و عباداتتان مشاهده کنید.
ثبت دیدگاه