نقدی بر مقاله «تصویر زن در نهجالبلاغه و کتاب سلیم بن قیس»
متن یادداشت وی به شرح زیر است:
درباره امینه اینلوز
امینه اینلوز از مسیحیان متولد آمریکا است که از دوره دبیرستان مطالعه درباره ادیان را آغاز کرده و با مطالعه قرآن به اسلام گرایش یافته و شیعه میشود. عنوان پایاننامه ارشد وی وثاقت حدیث در باب رجعت بوده است. رساله دکتری ایشان هم هویت و راستکیشی در حدیث شیعه دوازده امامی است.
ابنلوز در کنفرانسی ضمن تأکید بر اهمیت و تعیین سرنوشت و استقلال مسلمانان، قرن بیستم را قرن حضیض اعتماد به نفس در ملل اسلامی نامید چون که مسلمانان همه علوم و فنون و آداب زندگی و فرهنگ رو از تمدن غربی کپیبرداری کردند و از مسلمانی خودشان احساس غرور نمیکردند. البته وی از سوی دیگر اذعان دارد که اسلام گسترش روزافزونی در جوامع غربی داشته و حضرت امام، احیاگر اعتماد به نفس در ملل فقیر و محروم است.
درباره کتاب سلیم بن قیس
این کتاب به نام اسرار آل محمد نامگذاری شده است. سلیم از اصحاب حضرت علی(ع) و چهار امام بعد از ایشان را هم درک کرده است. علت تالیف این کتاب هم دوران رعب و وحشت بعد از رحلت پیامبر(ص) و اقدامات پیشگیرانه علیه تدوین حدیث بوده است. وی طی ۶۰ سال حقایق مهمی از حدیث و تاریخ اسلام را جمعآوری میکند. این کتاب گویای وصایای پیامبر(ص) درباره اهل بیت (علیهم السلام) بوده و از برخوردهای پیامبر(ص) با منافقین و مقابله آنها با حضرتش گزارش داده است.
نظرات اینلوز در مورد تصویر زن در نهجالبلاغه و کتاب سلیم
اینلوز معتقد است، دیدگاه نقص عقل زنان که از طرف حضرت امیر(ع) مطرح شده دیدگاهی است که ریشه در نظر و دیدگاه ارسطو دارد چرا که ارسطو تصور میکرده که زنان نسخههای ناقص مردان بوده و در دو مورد فیزیولوژی و قوه عقلی ناقصاند و اینکه مردان به خاطر برتری عقلی است که حاکم میشوند.
نقد ابتدایی که به این صحبت خانم اینلوز دارم این است که اولا دو کتاب و دو سخنی که قرار است مورد تطبیق با هم قرار گیرند باید از منظری هم سنگ و هم وزن باشند. نظر ارسطو با امیرمؤمنان(ع) که از فصحا و بلغای کلام عرب بوده است قابل تراز نیست. از منظر شیعی، اینکه علم امام علم لدنی بوده که از پیامبر(ص) دریافت کرده بودن، ولی علم ارسطو علم تجربی بوده به هیچ عنوان اینها قابل قیاس نیستند.
همچنین احتمال خطای ترجمه یا گردآوری اشتباه هم تحت عنوان «فی ذم النساء» ممکن است در این خطبه وجود داشته باشد، یعنی شاید اصلاً ذمالنساء نبوده است و حتی این بخش «نقائص العقول» هم اصلا ذیل این مطلب نبوده است.
نقد سوم عدم تطابق کلام امام در نکوهش زنان با عرضه این روایت بر قرآن است. یکی از راهکارهایی که اصالت یک حدیث را نشان میدهد زمانی است که این حدیث در واقع عدم مخالفتی با آیات قرآن نداشته باشد. مطالبی که در نکوهش زنان عنوان شده در هیچ جای قرآن آیهای دال بر نقص عقلی زنان یا نقص ایمان زنان مطرح نشده است و معمولا زنان همردیف مردان هستند. مؤید این مطلب آیه شریفه ۳۵ سوره احزاب است: «انَّ الْمُسْلِمِينَ وَ الْمُسْلِماتِ وَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْقانِتِينَ وَ الْقانِتاتِ وَ الصَّادِقِينَ وَ الصَّادِقاتِ وَ الصَّابِرِينَ وَ الصَّابِراتِ». ضمن اینکه این مسئله با روایت «اَلمِرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَه» نامه ۳۱ نهجالبلاغه تطبیقی ندارد.
توبیخ نهجالبلاغه صرف برای زنان نیست
مطلب دیگری که خانم اینلوز در ذیل این خطبه به آن اشاره میکند این است که توبیخ فقط برای زنان است. در حالی که این نقد بر وی وارد است که در خطبه ۱۳ نهجالبلاغه، خطبه ۱۴ و خطبه ۳۱، حضرت، اهل بصره را که مردها هم بودند مورد عتاب و خطاب قرار داده و به آنها خفت عقل را نسبت میدهند. بخشی از این عتاب، متوجه جنگ جمل بوده و مردم بصره را مورد عتاب قرار میدهند که شما به خاطر خفت عقلتان روی حرف یک زن حساب کردید و این بلوا را به راه انداختید.
این مسئله نشان میدهد که اگر توبیخی هم به نظر بیاید در نهجالبلاغه نسبت به زنان وجود داشته فقط خاص زنان نبوده و به مناسبت تاریخی که وجود داشته حضرت مردان را هم مورد عتاب و خطاب قرار می دهند. در واقع حتی نظر خود ابن ابیالحدید و بسیاری از مفسران هم این بوده که مورد خطاب نواقص العقول شخص عایشه است که به خاطر آن مناسبت تاریخی و آن اتفاقی که افتاد و حضرت بعد از جنگ جمل خواستند که عایشه را روانه شهر کنند و برگردانند و برای اینکار ۴۰ نفر را به عنوان محافظ قرار دادند.
مورد بعدی که خانم اینلوز مطرح کرده این است که تألیف نهجالبلاغه به سید رضی اشکال دارد؛ در نقد آن باید گفت که سیدرضی در یکی دیگر از کتبش به نام المجارات النبویه ذیل شرح حدیث ۲۳ اشاره به این مطلب کرده است که در کتاب دیگرم نهجالبلاغه به این مورد اشاره کردهام. پس اشاره خود سید رضی بوده که این کتاب مال خودش است.
مورد دیگری که خانم اینلوز مورد بررسی قرار داد در رابطه با کتاب سلیم است. نمونههایی را در مقاله خودش میآورد که اشاره به شخصیت زن دارد؛ او معتقد است شخصیت زن در این کتاب بیشتر از نهج مورد اکرام و احترام قرار گرفته است؛ در کتاب سلیم اشاره شده به اینکه حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیامبر(ص) بلند گریه میکردند، ولی کسی ایشان را مورد عتاب قرار ندادند که چرا صدای ایشان بلند شده است یا گفته شدهام ایمن حتی در مسجد با ابوبکر مباحثه کرده است؛ در جواب باید گفت که در واقع جنگافروزی مورد سرزنش واقع شده نه حضور اجتماعی زنان؛ حضرت زهرا(س)، خطبه میخواند و حتی برای زیارت حضرت حمزه که مسیر طولانی هم داشت از شهر خارج میشدند و این طور نبوده که حضرت فقط خانهنشین باشند.
برداشت نادرست اینلوز در قیاس نهجالبلاغه و کتاب سیلم بن قیس
در کتاب سلیم در رابطه با بی اعتنایی خلیفه دوم نسبت به زنان و جسارت وی به حضرت زهرا به عنوان یک زن مطالبی بیان شده و فقط مدح زنان وجود ندارد، اتفاقا در همین کتاب سلیم موردی از احترام حضرت علی نسبت به مقام و جایگاه زن بیان شده است؛ در صفحه ۴۷۵ این کتاب ذیل عنوان بیرون آوردن همسر پیامبر(ص) توسط طلحه و زبیر، امام(ع) ذیل این مطلب به طلحه میفرمایند که آیا زنانتان همراهتان هستند که طلحه میگوید: خیر امام میفرماید: زنی را بیرون آوردید که طبق کتاب خدا جای او نشستن در خانه است. همسران خود را در حجله و همسر پیامبر را در معرض دید قرار دادهاید؟ اینلوز در واقع این بخش از کتاب را نخوانده است.
نتیجه اینکه آیهای در قرآن وجود ندارد که بین عقل زن و مرد فرق گذاشته باشد. اشارات خفت عقل نه تنها به زنان بلکه در برخی خطبههای نهجالبلاغه اشاره به مردان هم دارد، ضمن اینکه اگر فرمایش امام علی(ع) در بحث نقص عقول صحیح هم باشد فقط در مورد جنگ جمل و افراد خاصی بوده است؛ به نظر علامه جوادی آملی، وقایع تاریخی وقتی که از آن حیطه تاریخی خارج میشوند منقضی میشوند. امام علی(ع) هم امام مسلمین و تالیتلو قرآن هستند و کلام و فعل ایشان خلاف قرآن نیست و حتی ایشان چیزی را نمیگویند یا امری را انجام نمیدهند که مورد بدبینی مومنین به اعتقادات قرار بگیرد. همچنین این کلمات شامل تمام زنان نمیشود و قوه تعقل و تفکر عقلانی در افراد مختلف، متفاوت است و این نشان نقص نیست همچنین کمی بهره از مال دلیل بر عدم شرافت یک فرد یا دلیلی برای اهانت به دیگران نیست.
ثبت دیدگاه