سیاست تحمیل گرسنگی و تشنگی که از روزهای آغازین جنگ تهاجمی علیه غزه پس از طوفانالاقصی به عنوان سلاحی علیه مردم غزه بهکار گرفته شده، اکنون به شکلی فراگیر و بیرحمانهای دنبال میشود. سلاح گرسنگی که ابزار طراحی امنیتی آمریکا و اسرائیل است به صورت عامدانه علیه ساکنان غزه بکارگرفته شده است تا در کنار نسلکشی و فجیعترین نسلکشی مردم را وادار به ترک این منطقه کند و یا به زعم برخی از کارشناسان حتی استفاده از این سلاح به منظور امحای ملت فلسطین است.
در این راستا ایکنا با مهدی شکیبایی، کارشناس مسائل غرب آسیا، گفتوگو کرده که در ادامه میخوانیم:
استفاده رژیم صهیونیستی از سلاح گرسنگی و تشنگی تحمیلی به ساکنان غزه چه میزان نشان میدهد که به دنبال محو کامل فلسطین است؟
اکنون دیگر جنگ نظامی در غزه از سوی رژیم صهیونیستی تمام شده تلقی میشود لذا آنها به سراغ سلاحهای غیرنظامی رفتهاند. آنها از ابتدا و از همان ۷ اکتبر که حمله به غزه را آغاز کردند، یک پروژه را دنبال میکردند. اتفاق ۷ اکتبر برای آنها بهانهای شد برای شروع عملیاتی بزرگتر؛ چیزی که امروز فقط گوشههایی از آن را میبینیم.
این پروژه همان چیزی است که بعضی از خاخامهای یهودی هم به صراحت دربارهاش صحبت کردهاند؛ همان ایده اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات. وقتی نتوانستند سه هدف اصلیشان یعنی نابودی حماس، آزادی اسرای اسرائیلی و تغییر اداره مدنی غزه را محقق کنند، به سراغ سلاحهای غیرنظامی رفتند. یکی از این سلاحها، گرسنه نگه داشتن مردم است. آنها مردم را از نظر دارویی، غذایی، و بهداشتی در تنگنا قرار میدهند تا مجبور شوند برای لقمهای نان، منطقه را ترک کنند. هدف این است که آنها از غزه بروند و دیگر بازنگردند.
این تاکتیکها جدید است یا ریشه تاریخی دارد؟
اصلاً جدید نیست. از سال ۲۰۰۷ که غزه تحت محاصره قرار گرفت، رژیم صهیونیستی با روشهای مختلف مردم را تحت فشار گذاشته است. در جنگ ۸ روزه سال ۲۰۱۲، زیرساختهای برق و سوخت نیروگاههای آنان را هدف قرار دادند تا مردم یا از منطقه فرار کنند یا علیه حماس، شورش کنند.
ولی علیرغم همه این فشارها، مردم غزه همچنان ایستادهاند. این مقاومت فقط مربوط به این سالها نیست. در تاریخ، غزه همیشه منطقهای مقاوم بوده، حتی در جنگهای جهانی و پیش از آن، در دوران استعمار اروپاییها. اکنون نیز مردم غزه در بدترین وضعیت و در حال تحمل سلاح گرسنگی و تشنگی هستند و رژیم صیهونیستی با این سلاح به دنبال کوچ اجباری آنهاست اما سابقه تاریخی این اتفاقات نشان میدهد که این اتفاق نیز نمیتواند باعث نکبت دیگری شبیه سال ۱۹۴۸ شود. لذا مردم فلسطین با آگاهی تاریخی که دارند، اجازه نمیدهند چنین اتفاقی تکرار شود.
به نظر شما دلیل اصلی سکوت و انفعال مجامع بینالمللی و کشورهای اسلامی چیست و چه میزان این سکوت موجب بیپروا شدن اسرائیل خواهد شد؟
سکوت نهادهای رسمی اسلامی و بینالمللی برای اکنون نیست. پیش از این اتفاق کشورهای غربی مخصوصاً آمریکا هم بهنوعی ابتدا عقبه حمایتی مردم فلسطین را که همان کشورهای اسلامی بودند، مورد هدف قرار دادند؛ یا با جنگ یا با توافق اقتصادی و یا مذاکره و دلیل دیگر. کشورهای عربی پیش از این اتفاق پای توافقنامه ابراهیم آمدند تا کشورهای عربی را از فلسطینیها جدا کنند. وقتی آنها را متفرق کردند، حالا سراغ غزه آمدند و الان است که رژیم صهیونیستی اینگونه جولان میدهد.
مسئله الحاق کرانه باختری، طرح کنست اسرائیل است و یا کریدور داوود که نشاندهنده برنامهای گستردهتر است. بنابراین سکوت نهادهای رسمی اسلامی و بینالمللی، به پیشروی پروژه دشمن کمک میکند. البته اینها فقط تاکتیک نیستند، بلکه بخشی از همان پروژه قدیمی نیل تا فرات هستند.
البته این موضوع لازم بذکر است که بین نهادهای رسمی اسلامی با نهادهای مردمی تفاوت است. چیزی که تا امروز باعث شده جامعه اسلامی از مسئله فلسطین و غزه جدا نشود، نهادهای غیررسمی و مردمی هستند. بنابراین میگویم مسئله توجه به فلسطین ربطی به ایران ندارد. حتی اگر روزی جمهوری اسلامی ایران دیگر نتواند از فلسطین حمایت کند، همین نهادهای مردمی میتوانند فشار را بر جامعه جهانی حفظ کنند. این نهادهای مردمی به جامعه جهانی فشار میآورند تا اسرائیل و آمریکا نتوانند پروژه نیل تا فرات را پیاده کنند.
در پایان، مجموعه اقدامات رژیم صهیونیستی در غزه و سوریه و جنوب لبنان چه میزان در راستای اجرای پروژه «خاورمیانه بزرگ» است؟
اینها از خاورمیانه بزرگ گذشتهاند. خاورمیانه بزرگ مقدمهای بود برای پروژه نیل تا فرات. البته پیش از آن چندین طرح آمده است همه آنها مقدمه بودند تا پروژه نیل تا فرات را که هدف نهایی آنهاست به سرانجام برسانند اکنون به عقیده من آنها خود را در جایی میبییند که قطعا خطر بزرگی برای کشورهای اسلامی است.
جمهوری اسلامی ایران، مشکلی ندارد و به راحتی میتواند از خود دفاع کند اما کشورهای عربی و اسلامی باید متوجه این خطر بزرگ باشند. عربستان سعودی و مصر متوجه این خطر شده و این بسیار مهم است که آنها بدانند هر گونه توافق به منزله رسمیتر شدن و اجرایی شدن پروژه نیل تا فرات است. در این میان بحث قفقاز جنوبی مسئله مهمی است. قطعا صهیونیستها به سراغ مصر، اردن و ترکیه خواهند رفت. اگر زمانی، ایران، این خاکریز بزرگ اسلامی مقابل رژیم از بین برود به راحتی این کشورها نیز از بین میروند.
ثبت دیدگاه