امام حسین(ع) آنچنان جذبه و کششی دارند که سالانه میلیونها انسان دلباخته فقط در مقطع اربعین به زیارت قبر مطهر ایشان میشتابند و سختی مسیر را به جان میخرند؛ این جذبه و کشش قطعا چیزی جز محبت و مودتی نیست که خدا در دل مردم ایجاد کرده است زیرا امام حسین(ع) همه هستی خود را فدای خدا کرد.
به مناسبت اربعین سید و سالار شهیدان با آیتالله سیدهادی مدرسی؛ از علمای شهر کربلا و نویسنده بیش از ۱۸۰ اثر دینی گفتوگو کرده است.
آیتالله سیدهادی مدرسی برادر آیتالله سیدمحمدتقی مدرسی است که تحصیل در حوزه علمیه را از سن ۱۳ سالگی آغاز کرد و در سن ۲۵ سالگی تحت تعلیم اساتیدش مراحل بالای تحصیل را پشت سر نهاد.
ایشان در این گفتوگو درباره مقام حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، مراسم اربعین و دلیل حضور سیلآسای مردم در این مراسم سخن گفتهاند.
چرا در بین انبیاء و اوصیاء چنین شور و حرارتی فقط در زیارت قبر مطهر امام حسین(ع) وجود دارد؟
سال گذشته در مسیر نجف به کربلا یکی از آقایان گفت من سؤالی دارم؛ من پرسیدم که سال اولی است که شما پیاده به این مسیر آمدهاید و جواب داد بله؛ گفت: پیداست جمعیتی که میخواهد وارد کربلا شود نمایانگر قوتی در اباعبدالله الحسین(ع) است ولی سؤال من این است که این قوت را امام حسین(ع) از کجا آورده است؟ گفتم مسئله خیلی واضح است؛ امام حسین(ع) قلب خودشان را به خدا هدیه کردند و خداوند قلوب متقین را به امام حسین(ع) هدیه کرد.
هر کدام از افرادی که به کربلا و این راه میآیند در واقع استجابت چیزی است که امام حسین(ع) ده بار در کربلا تکرار کردند: هل من ناصر ینصرنی، هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله. آن روز آقا در فکر این نبودند که شمر و حرمله و عمر سعد را نابود کنند یعنی حضرت نصرتی را که میخواستند نصرت شخصی نبود بلکه نصرت دین خدا بود؛ کسی که با خدا باشد و برای خدا حرکت کند خداوند هم از او دفاع خواهد کرد؛ إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ.
طوفانی که الان در کربلا هست و حدود ۳۰ میلیون جمعیت به سمت کربلا میروند تفسیر غیبی آن این است که خدا خواسته است؛ خداوند در قرآن فرموده است: و العاقبه للمتقین. بنی امیه بعد از آن که عبدالله(ع) شهید شدند با سُم اسبان بدن امام را لگدمال کردند تا بدن و قبری برای ایشان نماند ولی خداوند قاعده خودش را دارد و همه چیز بعد از عاشورا شروع شد.
در آن زمان امام سجاد(ع) فرمودند وقتی پدرم شهید شدند هفت خانواده موالی اهل بیت(ع) بودند ولی امروزه حداقل نزدیک به ۴۰۰ میلیون نفر داریم که شیعیان اباعبدالله هستند و بقیه مسلمانان هم دشمن نیستند و اهل بیت(ع) را قبول دارند و دشمنان اهل بیت(ع) محدود هستند؛ بنابراین میتوان گفت حداقل یک میلیارد نفر از جمعیت دنیا با امام حسین(ع) هستند. قرآن کریم فرموده است: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا. این تفسیر غیبی مسئله است ولی حقیقت آن است که اباعبدالله(ع) برای مجموعه اهدافی که خداوند انبیاء را به خاطر آن برگزیده است، شهید شدند.
حضرت اباعبدالله(ع)، نماینده همه سنن خداوند بودند و مسائلی که مربوط به دنیا و آخرت مردم است در نهضت امام حسین(ع) وجود دارد؛ مثلا عدالت چیزی است که مردم فطرتا دنبال آن هستند؛ قرآن کریم فرموده است: لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ؛ حضرت اباعبدالله(ع) سمبل عدالت هستند و نه فقط سمبل عدالت بلکه شهیدی که برای عدالت به شهادت رسیده است.
آزادی هم اگر مدنظر است، امام حسین(ع) سمبل آزادی و آزادگی است؛ مسلم بن عقیل که در کوفه شهید شد فرمود من قسم یاد کردهام که دنبال آزادی هستم و البته آزادی توام با مسئولیت و پایبندی به ارزشهایی که اباعبدالله الحسین(ع) در قبل و در حین عاشورا پیاده کردند. انسانها فطرتی دارند و فطرت هر انسانی دنبال عدالت و ایمان و آزادی، انصاف و اخلاق و … است؛ عدالت حقیقتی در دل هر انسانی است؛ حال اگر فرض کنیم ۳۰ میلیون جمعیت به کربلا آمدهاند برای رفع حاجاتشان و بگوییم ۳۰ میلیون حاجت دارند؛ حاجت اصلی آن است که ما با امام حسین(ع) و ائمه در روز قیامت محشور شویم و از آنها جدا نشویم.
برخی سوال میکنند که چرا باید به ائمه(ع) و مخصوصا امام حسین(ع) توسل و تمسک داشته باشیم و این تمسک چه وجوه و فوایدی دارد؟
قرآن کریم فرموده است: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛ یعنی سراغ خدا باید با یک وسیله برویم؛ ما در زندگی مانند جنگلی هستیم که هر کسی ضعیفتر باشد بر او غلبه میکنند و در سرزمینی هستیم که با مین فرش شده است و برای نجات نیازمند راهنما و امام هستیم و برای آنکه رضایت خدا را جلب کنیم باید سراغ کسانی برویم که خداوند آنان را رهبر جامعه قرار داده است و اینطور نیست که هر کسی راه خود را بپیماید؛ خداوند انسان را برای اهدافی خلق کرد و فرمود: أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ انسانها را برای هدفی خلق کرده و این هدف را از راه اوصیاء و انبیاء و اولیاء به انسانها رسانده است.
یکی از بارزترین اوصیای انبیاء، اباعبدالله الحسین(ع) است؛ ما در بین انبیاء و اوصیاء کسی را نداریم که مستقیما در میدان نبرد جنگیده و کشته شده باشند؛ پیامبر(ص) طبق روایتی با زهر مسموم شدند ولی در جنگ کشته نشدند؛ امیرالمؤمنین(ع) هم با اینکه در تمامی جنگهای پیامبر(ص) جز تبوک حضور داشتند در محراب شهید شدند و بقیه ائمه(ع) هم مسموم یا مقتول شدند ولی امام حسین(ع) تا آخرین قطره خون در برابر دشمن ایستادند و سمبل دین نبوی شدند.
امام حسین(ع) پرچم همه رسالتهای الهی را بر دوش داشتند؛ لذا در زیارت وارث میخوانیم: السلام علی وارث آدم صفوه الله. پرچمی که آدم در برابر ابلیس برداشته بود همان پرچم را حضرت اباعبدالله برداشتند؛ همان پرچمی که نوح، ابراهیم و موسی و عیسی و پیامبر(ص) و امیرمؤمنان برداشتند، امام حسین(ع) هم برداشتند. بنده فکر میکنم اینکه حضرت زینب(س) به تل زینبیه آمدند برای این بود که پرچم انبیاء که بر دوش امام حسین(ع) بود بر زمین نیفتد و حضرت زینب(س) به همراه امام زینالعابدین(ع) این پرچم را به دوش گرفتند و توانستند امپراتوری که مشکلش انحراف در دین بود را رسوا کنند. کاری که اباعبدالله کردند و شمشیر عدالتی که در دست داشتند، حقیقت را از نفاق جدا کردند؛ باطلی را که لباس حق پوشیده نمایان کردند. در زمان پیامبر(ص) دین و سلطان یکی بودند؛ پیامبر(ص) خودشان فرمودند که بعد از من سلطان و قرآن از هم جدا میشوند؛ اصحاب عرض کردند ما در آن موقع چه کنیم؟ و ایشان فرمودند که دینتان را حفظ کنید.
آیا میتوان گفت به تعبیری مهمترین رسالت امام حسین(ع) جداسازی نفاق و کفر از حقیقت بود؟
بله. یزید بن معاویه خود را نماینده پیامبر(ص) میدانست و بنی امیه قصد داشتند که به کفر و نفاق، شرعیت ببخشند و کفر و نفاق هم نمیتواند با اسلام جمع شوند. کاری که اباعبدالله کردند جداکردن اینها از دین بود و مردم هم چون دنبال دین هستند سراغ اباعبدالله(ع) میروند و با چه زحمت و دشواری هم از شهرهای مختلف میآیند و زخمی و کشته و مجروح میدهند. بعد از مرگ صدام، آقایی آمد و پرونده قطوری به دستم داد؛ در صفحه اول آن آمده بود که جوانی قصد پیادهروی برای زیارت امام حسین(ع) را داشت که البته صدام ممنوع کرده بود و او را به عنوان مجرم گرفته بودند و نوشته بودند که این فرد را با تیزاب نابود کردهاند. پدرش گفت این پسر من بود که به قصد زیارت رفت و گم شد و افراد زیادی دیگری هم در دوره صدام به این سرنوشت مبتلا شدند. بعد از سقوط صدام دنبال پرونده پسرش رفته بود و پیدا کرده بود؛ الان هم کسانی که با وجود خطرات به این سفر میآیند دنبال دین هستند.
این راه، راه دین است؛ در سوره حمد که در هر نمازی آن را میخوانیم با صیغه جمع میگوییم؛ ایاک نعبد و نمیگوییم ایاک اعبد و ایاک نستعین و نمیگوییم استعین. اهدنا میگوییم و نمیگوییم اهدنی؛ ولی در صراط فقط صراط مستقیم را به کار میبریم یعنی فقط یک راه است و راههای مختلف در دین نداریم. راه به سوی خدا فقط یک راه است که انبیاء به ما نشان دادند و این راه در دوره امام حسین(ع) منحرف شد. لشکر دشمن در روز عاشورا با ۳۰ هزار نفر نماز خواندند و امام حسین(ع) با ۷۲ نفر ولی ما میگوییم؛ لقد اقمت الصلوه؛ زیرا در دوره معاویه و یزید و بنی امیه نماز ضد نماز و روزه ضد روزه بود. نماز و روزه از روح واقعی خود بیرون رفته بود و فرقی نمی کرد انسان رو به کعبه باییستد یا رو به بت؛ حج زینت حاکمین و نماز در احتکار حاکمین و آن را از لحاظ روحی خالی کرده بودند.
برای ابوسفیان و فرزندانش فرق نمیکرد که بگوید لات و هبل یا الله؛ جاهلیت برگشته بود و امام حسین(ع) دین را از کفر جدا کردند و مردم برای دین به زیارت امام حسین(ع) میآیند و البته حاجت هم میگیرند؛ در مسیر زیارت اربعین کسی از تجارت و سیاحت سخن نمیگوید لذا مردم ۵۰ درجه گرما را حساب نکردند و اگر ۲۰ درجه زیر صفر هم باشد باز خواهند آمد زیرا مسئله زیارت امام حسین(ع) مسئله دین است.
خداوند حقیقت را از ما میخواهد نه شکل نماز و روزه؛ چه بسا افرادی که روزه میگیرند ولی غیر از تشنگی و گرسنگی چیزی نصیب آنان نمیشود و چه بسا کسانی که شب زندهداری میکنند ولی جز خستگی چیزی نصیب آنان نمیشود زیرا خدا روح دین و عدالت را میخواهد. آن روح را انسان در این مسیر مییابد.
گاهی در مسیر پیادهروی اربعین و یا زیارت امام حسین(ع) شاهد حضور زائرانی از ادیان دیگر هم هستیم، در این باره نکات یا خاطراتی دارید؟
بله. سال قبل دو کشیش از انگلستان به اینجا آمدند و گفتند ما از طرف کلیسا آمدیم تا ببینیم شما چه کار میکنید که این همه جمعیت اینجا و برای زیارت امامشان میآیند؟ گفتند ما کلیسا داریم و هفتهای یک روز هم بیشتر نیست اما مردم نمیآیند؛ گفتم مسئله خیلی سهل است و اگر شما هم پیرو حقیقت باشید میآیند زیرا مردم برای حقیقت و حقیقتیابی میآیند. اینجا روح دین و حقیقت است که در روح امام حسین(ع) وجود دارد.
در ایام محرم و صفر گویی ملت عراق، ملتی از ملائکه هستند در حالی که اینها ملائکه نیستند ولی اخلاق امام حسین(ع) در این ایام در آنها منعکس میشود؛ طرف خانه و اتاق خواب خودش را تخلیه کرده و آن را به زائری میدهد که نمیشناسد. ما کسانی را که میشناسیم به خانه دعوت میکنیم نه کسانی را که نمیشناسیم؛ وقتی دعوت کردیم احساس میکنیم بر او منت گذاشتهایم ولی اینجا برعکس است و این همان روح دین و روح اباعبدالله(ع) است. اگر از آنها بپرسیم همین را میگویند و همیشه هم آمادهباش هستند.
در زیارتها چند کلمه را همیشه تکرار میکنیم؛ و قلبی لقلبکم سلم. بحث دل و سلم دل است یعنی دل ما به دل امام حسین(ع) پل میخورد و افراد تلاش میکنند تا محبت و ایمان به خدا را در خود ایجاد کنند؛ انی سلم لمن سالمکم؛ میزان شما هستید و کسی که با شما باشد من هم با او هستم. حرب لمن حاربکم؛ و نصرتی معده لکم. من آماده خدمت به شما هستم.
چرا در بین معصومین(ع) فقط امام حسین(ع) اربعین دارند و حتی برای پیامبر اکرم(ص) هم چنین مراسمی برپا نمیشود؟
دو روایت در مورد علامات مؤمن داریم؛ مثلا کسی نماز میخواند و میخواهیم بدانیم آیا او حقیقت اسلام را درک کرده و پیرو اهل بیت(ع) است یا خیر، چه باید بکنیم؟ فرمودند: علامات المؤمن خمس؛ صلاه احدی و خمسین. ۵۱ رکعت نماز واجب و مستحب. جهر ببسم الله الرحمان الرحیم. التختم بالیمین؛ انگشتر را به دست راست میکند در حالی که همه یهودیان و مسیحیان و مسلمین غیر اهل بیتی(ع)، که انگشتر استفاده میکنند به دست چپ میکنند و بعد فرمود پیشانی را بر خاک میسایند و روی فرش سجده نمیکنند و زیارت الاربعین.
امام حسین(ع) سمبل همه انبیاء و اوصیاء هستند که از اول تا آخر زندگی امام بودند؛ پیامبر(ص) فرمودند که حسن و حسین امامان؛ نفرمودند سیکونا امام؛ لذا از ابتدا امام بودند و تا آخرین لحظه هم این رسالت را بر دوش داشتند و در این راه شهید شدند. کشتهشدن امام حسین(ع) امر مخفی نبوده است و هیچ کسی منکر آن نیست؛ با همه تفاصیل و ریزهکاری که دارد فکر میکنید این حادثه همین دیروز واقع شده است نه ۱۳۸۵ سال قبل؛ لذا ما نمیتوانیم اربعین برای همه ائمه(ع) داشتیم زیرا امام حسین(ع) سمبل هستند و کار ایشان احیای امر همه انبیاء و اوصیاء است.
ائمه هم این را فرمودند نه اینکه ما فقط گفته باشیم. تاریخ زندگی امام حسین(ع) را اگر مطالعه کنید چیزی جز صداقت و عدالت و تقوا چیزی نمیبینید؛ وقتی معاویه قصد کرد یزید را جانشین کند امام(ع) نامهای به او نوشت که خیلی تند بود و معاویه نامه را به یزید نشان داد؛ یزید نامه را که خواند گفت جواب بده ولی معاویه گفت نامه نقطه ضعفی ندارد که جواب بدهیم. امام برای ارزشها و دین کار میکردند لذا سمبل بودند.
در تعابیر داریم لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ روزی مانند روز تو نیست؛ در دنیا جرم و جنایت زیاد رخ داده و میدهد؛ در جنگ جهانی اول ۱۷ میلیون نفر و در جنگ جهانی دوم ۷۰ میلیون نفر کشته شدند و در جنگهای مختلف زن و بچهها را میکشند ولی کربلا فرق دارد؛ امتی با امام جنگیدند که میگفتند مسلمان هستند و شهادتین بر زبان جاری داشتند؛ عمر سعد وقتی نماز صبح را خواند در تشهد نماز خواند: اللهم صل علی محمد و آل محمد …؛ که صلوات بر پیامبر و آل پیامبر بدون ذکر اصحاب متفقالقول بین مذاهب اسلامی است؛ بر آل محمد صلوات فرستاد ولی امام را به شهادت رساند.
مشکل اصلی امروز نفاق است و همه افراد هم با نفاق امتحان میشوند؛ نفاق در برابر ایمان است و حقیقت کربلا جنگ بین نفاق و ایمان بود؛ دشمنان هم میگفتند: لا اله الا الله و اشهد ان محمد عبده و رسوله؛ در دوره امام حسین(ع) نماز بود و مساجد باز بودند و حج به راه بود و جایی از کشور اسلامی هم اشغال نشده بود بله مسلمین کشورگشایی میکردند ولی روح ایمان جاری نبود و نفاق وجود داشت. امروز خیلی از کشورها و احزاب، پرچم عدالت را برمیدارند ولی دروغ میگویند و دنبال عدالت نیستند؛ بحث حقوق بشر را مطرح میکنند ولی حقوق حیوانات را هم برای بشر قائل نیستند؛ امام حسین(ع) برای حقیقت دین قیام کرد لذا سمبل شدند.
فرزند بنده نقل میکرد در کنفرانسی در یکی از کشورهای مسیحی سخنرانی داشتم و کشیشی هم کنار من بود؛ من در مورد کربلا و نقش مسیحیان صحبت کردم که نمونه آن وهب است که ۱۱ روز بود ازدواج کرده بود و به کربلا آمد و شهید شد و مادرش هم جنگید؛ وقتی یزید جشنی به راه انداخت و میخواست قدرت خود را نشان دهد نماینده مسیحیان را دعوت کرده بود و این فرد به یزید گفت این سر چه کسی است که آن را میزنید و یزید گفت پسر فاطمه دختر پیامبر اسلام که در حقیقت قصد داشت بگوید ما این دین را قبول نداریم؛ این مسیحی گفت ما اگر در تاریخ شاهدی داشتیم که مثلا چهارپای حضرت عیسی(ع) از جایی عبور کرده آنجا را مقدس میپنداشتیم و شما سر فرزند دختر پیامبرتان را بریدید؟ امام سجاد(ع) فرمودند مسیحیان از ما دفاع میکنند ولی مسلمانان ما را میکشند.
(فرزندم تعریف کرد) من وقتی این صحبتها را گفتم این کشیش گفت تریبون را به من بده و گفت من از روز اول مسیحی بودم و در کالجی که کشیش تربیت میکند درس خواندم ولی عیسی را نشناختم و او را در اربعین و در راه نجف به کربلا شناختم؛ من در صورت امام حسین(ع) حضرت عیسی را کشف کردم؛ ما در امام حسین؛ موسی و عیسی و همه انبیاء را میبینیم و امام سمبل هستند لذا زیارت اربعین از علامات مؤمن است. کسی که میخواهد مؤمن را بشناسد به کربلا بیاید؛ همه یک شعار و هدف و یک حرکت دارند و اربعین طوفانی است که خداوند در دلها ایجاد کرده است.
اگر اخلاق میخواهید اینجا هست؛ اگر از خودگذشتگی میخواهید اینجا بیایید؛ مصلحان جهان باید از اینجا درس بگیرند و ببینند چطور میشود که افراد با ویژگیهای مختلف و پرچمهای مختلف یکدل و یکصدا حسینگویان به کربلا میآیند؛ این سمبلی برای حقیقت و ایمان و اصلاح است.
ثبت دیدگاه