سومین جلسه سخنرانی حجتالاسلام و المسلمین سیدمحمدباقری علوی تهرانی ظهر امروز شانزدهم فروردینماه در مسجد امیر(ع) برگزار شد که گزیده متن جلسه را در ادامه میخوانید؛
بحث ما این بود رمز دستیابی به حکمت قرآنی را پیدا کنیم. حکمت برخلاف امامت و نبوت منصبی دستیافتنی است. حکمت فلسفی علم بشری است، ولی حکمت قرآنی علم بشری نیست. عرض کردیم حکمت قرآنی سه مرحه دارد؛ حکمت علمی که دانش به تکامل رساندن انسان است، حکمت عملی که برنامه به تکامل رساندن انسان است و بخش سوم که حکمت حقیقی است یعنی کسانی هستند که این حکمت را در زندگی خود به کار میگیرند. بعد که به کار گرفتند به حالتی در درون خودشان میرسند و نورانیتی در درون خودشان پیدا میکنند. این نورانیت موجب میشود حق را از باطل تشخیص دهند. حتی اگر قرآن سر نیزه باشد میفهمند مکر و تزویر است. کسانی که این خصوصیت را دارند حکیم هستند. در جهان انسانیت این افراد عقل حاکم است، نه نفس.
وجه امتیاز انسان از سایر موجودات عقل است و همه انسانها عقل دارند ولی اکثریت نزدیک به کل از آن استفاده نمیکنند. مردم در خانه ویترین میگذارند و بهترین ظرفهای خودشان را در آن میگذارند تا آنها را نگاه کنند. عقل هم برای برخی همینطور است که آن را در ویترین میگذارند ولی برخی از آن استفاده میکنند.
یک یهودی پیش لقمان آمد و گفت آیا تو لقمانی که برده فلان فرد است، همان کسی که چوپان است و سیاهچهره است؟ لقمان تایید کرد. آن فرد گفت تو که هیچ چیزی نداری چرا همه به تو رجوع میکنند و از تو سوال میکنند؟ لقمان گفت اگر من به اینجا رسیدم به خاطر این اوصاف است؛ اگر به آنچه به تو میگویم گوش بدهی تو هم مثل من میشوی. من نگاهم را کوتاه کردم، زبانم را نگه داشتم، غذای حلال به دست آوردم، عفت را رعایت کردم و در مسائل شهوانی ناپاکی نکردم، راست گفتم، هر عهدی بستم وفا کردم، مهمانم را اکرام کردم، همسایه را مراعات کردم، به آن چیزی که به من ربطی نداشت کار نداشتم، این نه قانون است که مرا به اینجا رسانده است. بعد لقمان فرمود: اگر از این ۹ تا کمتر را انجام دهی از من پایینتری و اگر از این ۹ تا بیشتر انجام بدهی از من بالاتر هستی و اگر به همینها عمل کردی مثل من لقمان میشوی. پس لقمان شدن محال نیست ولی کار سختی است.
غض بصر یعنی کوتاه کردن نگاه
اولین مولفهای که جناب لقمان میگوید من به واسطه آن به حقیقت حکمت قرآنی رسیدم که خیر کثیر است غض بصر است. غض بصر کمی بحث دارد. غض بصر یعنی کوتاه کردن نگاه. نگاه نکردن به نامحرم یکی از مصادیق آن است. منظور از کوتاه کردن نگاه این است که نگاهت را به حرام طولانی نکن. امیرالمومنین(ع) در خطبه متقین که من و شما از آن بیخبر هستیم صد و ده خصلت متقین را بیان کرده است. از جمله اینکه روال زندگی آنها راستی و درستی است، رویهشان میانروی است، شیوهشان تواضع است. بعد حضرت میفرمایند اهل تقوا نگاهشان را از هرآنچه بر آنها حرام است کم میکنند. یکی از مصادیق چیزهایی که برآنها حرام است دیدن نامحرم است. گرچه یک نظر به نامحرم جایز است ولی اگر انسان این نگاه حرام را تکرار کند و تداوم ببخشد اشکال دارد.
نگاه واجب، مستحب و مکروه
نگاه کردن چهار قسم دارد که یک قسم آن نگاه نامشروع است. یک نگاههایی واجب و ضروری است. از نظر قرآن نگاه لازم نگاهی است که موجب عبرتآموزی باشد. در قرآن میخوانیم: «فلینظر الانسان الی طعامه». شما سر سفره هر غذایی را نمیخوری چون از کبد چرب میترسی، از دیابت میترسی. امام معصوم میفرمایند من تعجبم میکنم تو هر غذایی را به شکمت وارد نمیکنی چرا هر چیزی را به قلبت وارد میکنی. تو در طعام جسمانی مراقبت میکنی، باید در طعام روحانیات هم مراقبت کنی. یکی از نگاهها ضروری این است که ببینی چه چیزی میخوری، چه چیزی گوش میدهی. قرآن هم ما را به این نوع نگاه دعوت کرده است: «فانظر کیف کان عاقبه الظالمین». نگاه عبرتآمیز، نگاه واجب است. علاوه بر این، نگاه به آفرینش واجب است تا تو را به خدا برساند. به ژرفای نظام خلقت نگاه کن به خدا برس. «افلم ینظرو الی السما». اگر نگاه انسان نگاه درستی باشد وقتی به آسمان نگاه میکند به خدا میرسد. این نگاه، نگاه واجب است.
نگاه به حادثهدیدهها مکروه است
بعضی نگاهها مستحب است و در آن پاداش وجود دارد. به عنوان مثال در روایت داریم که نگاه به چهره امیرالمومنین(ع) مستحب است. شما به نجف بروید و فقط به ضریح نگاه کنید. حضرت فاطمه(س) فرمودند از دنیای شما سه چیز دوست دارم: یک کمک به فقرا، دو قرآن خواندن، سه نگاه کردن به صورت پیامبر(ص). من فکر کردم چرا ایشان نگاه کردن به چهره پیامبر(ص) را دوست دارد. روایتی از پیامبر(ص) دیدم که حضرت میفرمایند هر کس من را ببیند خدا را میبیند. در روایت دیگری داریم نگاه کردن به اوراق قرآن عبادت است. نگاه به کعبه مستحب است، نگاه به عالم مستحب است، نگاه مهرآمیز به والدین عبادت است.
بعضی نگاهها هم مکروه است. مثلا نگاه کردن به حادثهدیدهها مکروه است. در روایتی داریم که نگاه خود را به حادثهدیدهها و جذامیها طولانی نکنید چون نگاه طولانی شما به چهره آنها، آنها را ناراحت میکند.
ثبت دیدگاه