صحیفه سجادیه یکی از متون دعایی بینظیر مسلمانان است که ارزش ویژه آن به جهت منتسب بودن به حضرت علی بن حسین؛ امام زینالعابدین(ع) است. برخی پژوهشگران علم روانشناسی در سالهای اخیر محتوای این ادعیه را مورد بررسی قرار داده و نتایج اثربخشی مفاهیم آن را در برخی مشکلات روانشناختی نشان دادهاند. متن زیر گفتوگوی سیدعلی مرعشی، مؤلف کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی»، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید چمران اهواز است که تقدیم مخاطبان میشود.
لطفاً درباره صحیفه سجادیه و ظرفیت آن در شناخت و درمان مسائل روانشناختی انسان توضیح دهید.
پیش از آغاز سخن درباره ابعاد روانشناختی ادعیه صحیفه سجادیه، خوب است مقدمهای درباره شخصیت امام سجاد(ع) بگوییم. امام سجاد(ع)، پیشوای بسیار مهمی است. همه ائمه مهم هستند و ایشان نیز از جهات خاصی، اهمیت ویژه دارند، چون بعد از واقعه کربلا شیعیان خالص تقریباً از بین رفتند و همانطور که از خود امام نقل شده است تعداد شیعیان بعد از واقعه کربلا کمتر از تعداد انگشتان یک دست بوده است.
در آن شرایط اختناق و خطر وظیفه خطیر احیای اسلام بر عهده امام بود. ایشان از طریق دعا، معارف الهی را به مردم انتقال میدادند و در خفا شاگرد پروری میکردند. در این دوره کار بر امام سجاد(ع) بسیار سخت شد و مصیبتهایی که بر ایشان رفت از نظر مدت، طولانی شد. ایشان علاوه بر تحمل مصیبتهای عاشورا و اسارت، مصیبتهای دوره اختناق را نیز سپری کردند و با این حال مأموریت خود را به شایستگی به پایان بردند، لذا شخصیت امام سجاد(ع) باید مورد توجه ویژه شیعیان قرار بگیرد.
کتاب شریف صحیفه سجادیه مشحون از آموزشهایی است که امام سجاد(ع) در قالب دعا به شیعیان ارائه دادند. این کتاب، یک کتاب سری و مخفی بود که فرزندان و نوادگان امام سجاد(ع) و برخی اصحاب خاص ائمه آن را مخفیانه دست به دست هم دادند تا به دست دشمنان نیافتد. یکی از امتیازات این کتاب آن است که نقل آن به صورت سماعی نیست، یعنی اینطور نیست که شخصی آن را از امام علیهالسلام شنیده و بعد نقل کرده باشد بلکه امام سجاد(ع) این دعا را املا فرمودند و امام باقر(ع) آن را نوشتند. بنابراین مطمئناً کلمات این کتاب، کلمات امام معصوم است.
این کتاب به جهت محتوای بلندی که دارد به اختالقرآن معروف است. زبور آل محمد و انجیل اهل بیت(ع) نیز به صحیفه سجادیه اطلاق شده است. مرحوم آیتالله مرعشینجفی یک جلد از این کتاب را برای شیخ الازهر فرستادند که بالاترین مقام علمی اهل تسنن بود. وی پس از مطالعه، نامهای به مرحوم آیتالله مرعشی نجفی ارسال کرد که در آن نوشته بود: برای خودم متأسفم که به این سن و سال رسیدم و تازه این کتاب را دیدم. تمام عمر، خبری از این کتاب نداشتم. او جملهای در این نامه نوشته است: «وجدته فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» هر چه نگاه کردم، این کتاب از کلام مخلوق بالاتر است و از کلام خالق پایینتر.
یکی از القاب صحیفه سجادیه، «قرآن صاعد» است. قرآن نازل، همین قرآنی است که از جانب خدا برای بشر نازل شده است، قرآن صاعد، سخنی است که از جانب بشر به خداوند عرضه میشود و پاسخی به پیام خدا است. با این استدلال، صحیفه سجادیه را قرآن صاعد نامیدهاند. بهترین انسانها، پاسخ پیام الهی را دادهاند و این پاسخ همین صحیفه سجادیه است که پژواک قرآن است و لذا افرادی که با صحیفه سجادیه مأنوس هستند این کلام بنده را متوجه میشوند که فردی که صحیفه سجادیه را بخواند و بفهمد، او قرآن را طور دیگری میفهمد، دلیلش این است که شما از پاسخ یک پیام، میتوانید به محتوای آن پیام پی ببرید؛ یعنی فرد متوجه میشود آن پیام چه میخواست بگوید که این پیام پاسخ آن است.
به همین دلیل است که اگر کسی واقعا بخواهد بفهمد خداوند به بشر چه گفته است از این بینیاز نیست که به صحیفه سجادیه رجوع کند و مشکلات و پیچیدگیهای قرآن را به کمک صحیفه بفهمد. این همان نقش تبیینی اهل بیت(ع) نسبت به قرآن است که طبق فرمایش رسول اکرم(ص): «إِنِّی تَارِک فِیکمُ الثَّقَلَینِ وَ عِتْرَتِی » من دو یادگار در میان شما بر جای میگذارم که یکی قرآن و دیگری اهل بیت(ع) است. «مَا إِنْ تَمَسَّکتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا ابداً» وقتی به این دو تمسک بجویید، امکان گمراهی صفر است. این حدیث یک جمله تکمیلی دارد: «وَ إِنَّهُمَا لَنْ یفْتَرِقَا حَتَّى یرِدَا عَلَی الْحَوْضَ» این دو هرگز از هم جدا نمیشوند، یعنی حرفی مخالف دیگری نمیزنند و مکمل هم هستند.
کمی از نمونههایی بررسی شده خود در بررسی اثربخشی دعاهای صحیفه سجادیه بر مشکلات روانشناختی انسان برای ما بگویید.
کسانی که تجربهای با صحیفه سجادیه دارند، همه متفقالقول هستند که دعاهای صحیفه سجادیه مستجاب هستند، گویا این طور است که خداوند کلمات امام زین العابدین(ع) را دوست دارد، شما حاجت خود را به زبان امام سجاد(ع) بگویید و اینگونه احتمال استجابت بسیار بالاتر است.
تعداد دعاهای موجود در صحیفه سجادیه، ۵۴ دعا است، البته دعاهای دیگری از امام وجود دارد مانند دعای ابوحمزه ثمالی و دعاهای هفته که در کتاب مفاتیحالجنان موجود است. اگر به فهرست این دعاها نگاه کنید میبینید این دعاها برای مسائل بشری است. اگرچه نگاه این کتاب آسمانی است، ولی برای مشکلات روزمره ما آدمهای معمولی است؛ ما گاهی بیپول میشویم، گاهی مقروض میشویم، گاهی بیمار میشویم، گاهی نگران مردن خود هستیم، گاهی نگران والدین، فرزندان یا نگران همسایههای خود میشویم. گاهی دشمن داریم، گاهی به ما ظلم شده است، گاهی باران نمیآید، گاهی باران زیاد میآید و زندگی ما را از بین میبرد. گاهی احساس گناه میکنیم. گاهی کارمان گره خورده. گاهی حاجتی داریم. مسائل روزمره مردم همین چیزها است. وجود مقدس امام سجاد(ع) برای مشکلات روزمره بشری نسخه پیچیدهاند. این نسخهها در عین حال که دعا هستند و از عیار معنوی بالایی برخوردارند مربوط به موضوعات عادی بشری هستند و راهکارهایی هم لابه لای آنها بیان میشود.
علت اینکه دعاهای صحیفه سجادیه مستجاب میشود این است که «ادب بندگی» در این دعاها رعایت شده است. ما گاهی دعا میکنیم، اما غیر مؤدبانه. این را کسی متوجه میشود که با این دعاهای صحیفه سجادیه مأنوس باشد. چنین فردی متوجه میشود امام سجاد(ع) چقدر ادب بندگی را در محضر خدای عزوجل رعایت کرده است، شاید به همین دلیل است که دعاهای صحیفه مستجاب میشوند، چون ما در زندگی گرفتار میشویم تا ادب بندگی را یاد بگیریم. گرفتاریها برخی اوقات برای رشد ما است، وقتی کسی ادب بندگی را یاد گرفت و به کار بست، کمتر نیاز به گرفتاری دارد و خداوند گرفتاری او را برطرف میکند. هدف خلقت یاد گرفتن ادب بندگی است. ما آمدیم ادب بندگی را یاد بگیریم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (۵۶،ذاریات).
انسان در صحیفه سجادیه بندگی را میآموزد. ما دیدیم این دعاها، نسخه هستند و در حیطه تخصصی خود که روانشناسی است به این فکر افتادیم چه بسا بشود از این نسخهها در حل مسائل روانشناسی استفاده کنیم. لذا به صورت تجربی برخی از این دعاها را آزمایش کردیم. مثلا یکی از مشکلات در حوزه روانشناسی که تقریبا لاینحل حساب میشود، اضطراب مرگ (death anxiety) است. در مکاتب مختلف روانشناسی، چارهاندیشی مهمی برای اضطراب مرگ نشده است. درباره تعریف، ماهیت و علل آن و حتی روش اندازهگیری آن بحث شده است، ولی درباره اینکه باید با آن چه کار کرد، حرف دندانگیری نیست. مثلا در مکتب روانشناسی وجودگرا (یا اگزیستنشیال) میگویند اضطراب مرگ امری طبیعی است و باید به حال خود رها شود. در مکتب شناختگرایی، عملاً درمانهای شناختی تأثیری روی درمان اضطراب مرگ ندارند. رفتارگراها حرفی در این باره ندارند و دارو هم اثر چندانی بر آن نداشته است.
ما در پژوهش خود، دعای چهلم صحیفه سجادیه که دعای کوتاهی است و عنوان آن «وَ کانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَیهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِی إِلَیهِ مَیتٌ، أَوْ ذَکرَ الْمَوْتَ» (دعای امام در زمانی که کسی فوت میکرد یا امام به یاد مرگ میافتادند) است، بررسی محتوایی کردیم و دیدیم چهار مدل عنصر: عناصر شناختی، رفتاری، معنوی و وجودی در این دعا وجود دارد که به لحاظ مفهومی، از دیدگاه نظری قادرند اضطراب مرگ را خنثی کنند. بنابراین این فرضیه شکل گرفت که «احتمالا محتوای این دعا میتواند درمان مناسبی برای اضطراب مرگ باشد.» ما در قالب یک پایان نامه کارشناسی ارشد، نمونهای را از نیروی پلیس گرفتیم که در عملیاتها حضور پیدا میکنند و در معرض خطر جانی هستند. اضطراب مرگ این افراد را سنجش کردیم، اعداد آن ثبت شد. افراد به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم شدند. در مرحله بعد به گروه آزمایش، محتوای دعای ۴۰ صحیفه سجادیه را آموزش دادیم و در هشت جلسه عناصر شناختی، رفتاری، وجودی و معنوی را روشن کردیم و به آنها تکلیف دادیم که در منزل دعا را با تناوب خاصی قرائت کنند.
بعد از دوره آموزش، دوباره اضطراب مرگ هر دو گروه را آزمایش کردیم و به روش تحلیل کوواریانس، بررسی کردیم و در پسآزمون مشخص شد گروه آموزشدیده نسبت به گروه آموزشندیده، کاهش معناداری در زمینه اضطراب مرگ نسبت به پیشآزمون داشت. کاهش معنادار، یعنی تصادفی نیست و این تغییر مربوط به مداخلهای است که انجام شد. حالا ما یک بسته درمانی اضطراب مرگ داریم که روانشناسی متعارف ندارد.
ما به فضل الهی از سال ۸۲ تاکنون در زمینه روانشناسی اسلامی کار میکنیم. الحمدلله پایاننامهها و پژوهشهای آزاد زیادی در این حوزه شکل گرفت و چند عنوان کتاب چاپ کردیم که آخرین کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی» است که در ابتدای سال ۱۴۰۰ منتشر شده و کتاب درسی برای آموزههای روانشناختی در قرآن و حدیث است.
غیر از اضطراب مرگ، یکی از مشکلاتی که در روانشناسی به آن بر میخوریم، اصلاح وضعیت سلامت روانی بیماران صعبالعلاج مثل بیماران سرطانی است. این بیماران، امید کمی به بهبود دارند، خطر مرگ را احساس میکنند، درمان آنها سخت و بیماری طولانی است. این سختیها، وضعیت روانشناختی آنها را به هم میریزد و بهمریختگی روانشناختی، مشکلات جسمی آنها را تشدید میکند. بنابراین یکی از کارهایی که باید برای این بیماران انجام داد، این است که به لحاظ سلامت روانی باید آنها را بازسازی کرد. این کار در روانشناسی، کار نسبتا سختی است.
در صحیفه سجادیه دعایی وجود دارد که عنوان آن این است: «دُعَاؤُهُ عِنْدَ الْمَرَضِ – دعای امام در هنگام بیماری» که دعای شماره ۱۵ صحیفه است. ما این دعا را تحلیل محتوایی کردیم و دیدیم عناصری دارد که میتواند وضعیت سلامت روانی بیمار را اصلاح کند. آزمونی که در مورد اضطراب مرگ انجام دادیم، این بار درباره نمونهای از بیماران سرطانی انجام دادیم و در اینجا هم گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مقایسه با پیشآزمون، بهبود معناداری در سلامت روان خود پیدا کردند و سرطان برخی از آنها درمان شد. مقاله این پژوهش چاپ شده و در فضای اینترنت، در دسترس علاقهمندان است.
پژوهش سوم، درباره هوش اخلاقی بود. هوش اخلاقی سازهای بود که ابتدا در علم مدیریت طرح شد و بعد به روانشناسی نیز آمد. هوش اخلاقی، یعنی انسان چه قدر بتواند ذکاوتمندانه تشخیص دهد در هر موقعیتی عملکرد اخلاقی چیست. هوش اخلاقی به خوبی در روانشناسی تعریف شده، برای آن ابزار سنجش دارند، این ابزار، ۱۰ خرده مقیاس دارد که ابعاد مختلف هوش اخلاقی را میسنجد.
با بررسی محتوایی دعای ۲۰ صحیفه سجادیه یعنی مکارمالاخلاق، این فرض در ذهن ما شکل گرفت که احتمالا استمرار بر قرائت دعای مکارم الاخلاق (که در شب قدر هم خواندن آن توصیه شده)، بتواند هوش اخلاقی افراد را ارتقا دهد. در روانشناسی هیچ روش معین و بسته مدونی برای تقویت هوش اخلاقی نیست. ما تأثیر محتوای این دعا را بر دانشجویان امتحان کردیم. نمونهای از دانشجویان به طور تصادفی انتخاب شدند. آنها را به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و شاهد تقسیم کردیم. به گروه آزمایش، دعای مکارمالاخلاق را آموزش دادیم، بحث گروهی گذاشتیم و به آنها تکلیف دادیم. پیشآزمون و پسآزمون گرفتیم. نمره هوش اخلاقی دو گروه در پیشآزمون و پسآزمون، تفاوت معناداری داشت و بیش از ۷۴ درصد ارتقای هوش اخلاقی در گروه آزمایش مشاهده شد.
حالا ما میتوانیم در دنیا بگوییم ما یک روش و یک بسته مداخلهای برای بهبود هوش اخلاقی داریم که سایر مکاتب روانشناسی چنین چیزی ندارند. در روانشناسی اسلامی چنین بستهای وجود دارد و قابل استفاده است.
حدس میزنیم در صحیفه سجادیه دعاهای دیگری وجود دارد که احتمالا میشود کارکردهای مشابهی برای آنها پیدا کرد. علاقهمندان به تحلیل محتوای دعاهای صحیفه سجادیه را به کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی» (گفتار ششم و پنجم) ارجاع میدهم که ببینند چه عناصر و سازوکارهایی در این دعاها تعبیه شده که اینگونه تأثیرات روانشناختی دارند.
نمونهای از آموزههای روانشناختی صحیفه سجادیه را در ادامه بیان میکنم. امام سجاد (ع) جملهای دارند: «وَ اجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِی ذِکرِ عَظَمَتِک» (سلامت قلبهای ما را در یاد عظمت خودت قرار بده). این حرف یعنی چه؟ ما در گفتار نهم درسنامه، ادله مفصلی آوردیم که هر جا در متون دینی، کلمه قلب به کار میرود معنای آن ذهن است و در آنجا به نقدها هم پاسخ دادیم. پس منظور از «سلامت قلوب» در اینجا سلامت ذهن است، چیزی که در روانشناسی به آن سلامت روان میگویند. یعنی «سلامت روانی ما را در یاد عظمتت قرار ده.» این حرف بسیار مهمی است. یعنی هرگاه کسی بخواهد سلامت روانی داشته باشد راهش این است که به یاد عظمت خدا باشد. این راه، راه چند بُعدی، موثر، میانبر و جامعی است. ما ممکن است راههای زیادی برای سلامت روان پیدا کنیم که مؤثر باشند، اما این جمله امام سجاد علیهالسلام، جامع است؛ یعنی یک راهی را مشخص میکند که شاهکلید است و با آن از خیلی راههای دیگر بی نیاز میشوید.
تبیین روانشناسانه این نکته چیست؟ چرا یاد عظمت خدا باعث سلامت روانی میشود؟ چون باعث تغییرات شناختی مهمی در انسان میشود. چه تغییراتی؟ یک اینکه خواستههای زودگذر انسان که ممکن است نرسیدن به آنها، آدم را افسرده یا ترس نرسیدن به آنها فرد را مضطرب کند، با یاد عظمت خدا در نظر انسان بیمقدار میشوند. بنابراین فردی که به یاد عظمت خدا است نه افسوس گذشته را میخورد و نه نگران آینده است. ثانیاً مشکلات هم در نظر او کوچک میشوند. وقتی انسان به عظمت خدا نگاه کند، مشکلات دیگر به حساب نمیآیند. شرطش این است که انسان درک درستی از عظمت خدا پیدا کند. سوم اینکه، خدا پناهگاه انسان است، هر چه پناهگاه در نظر انسان، عظیمتر باشد، انسان آرامتر و مطمئنتر است. چهارم اینکه یاد عظمت خدا، یک اثر بازدارنده بر وسوسه سوءرفتار دارد، چون ذهن ما چهار قسمت است (بخش شناختی، عاطفی، انگیزشی و رفتاری)، بخش رفتاری، کنترل میشود و انسان با یاد عظمت خدا، دست به هر کاری نمیزند. پنجم اینکه یاد عظمت خدا باعث میشود احساس تکبر در آدمیزاد مهار شود. احساس تکبر، وضعیت روانشناختی انسان را متزلزل میکند. یک انسان متکبر به شدت آسیبپذیر است و با کمی بیاعتنایی به هم میریزد، اما وقتی تکبر انسان کنترل شد، در برابر اینگونه امور مقاوم میشود. این اثر یاد عظمت خدا است که امام سجاد علیهالسلام آن را در جمله کوتاهی در دعای ۵ صحیفه سجادیه بیان فرموده است: «وَ اجْعَلْ سَلَامَةَ قُلُوبِنَا فِی ذِکرِ عَظَمَتِک». این یک راه موثر، میان بر، و جامع است.
آموزههای روانشناختی بسیار مهم دیگری نیز در صحیفه سجادیه وجود دارد که بخش مهمی از آنها در کتاب «درسنامه روانشناسی اسلامی» توضیح داده شدهاند و بیان کردیم چرا این دعاها به لحاظ محتوایی بر ذهن انسان اثر میگذارند؟ چه عناصری دارند و چگونه اثر میکنند. در این کتاب پتانسیل برخی دعاها را که هنوز فرصت نکردهایم آنها را آزمون کنیم و حدس میزنیم برای رفع برخی مشکلات مشخص روانشناسی موثر هستند، برای پژوهشگران و علاقهمندان معرفی کردیم.
با وجود یافتههای به دست آمده، آیا بهرهگیری از آموزههای صحیفه سجادیه در بین روانشناسان ما شناخته شده است؟
راه طولانی برای متداول شدن استفاده از روانشناسی اسلامی در جامعه پیش رو داریم. البته در پرتو این همه یافتههای مهمی که محققان در زمینه روانشناسی اسلامی ارائه کردهاند و پژوهشهایی که دانشگاهیان و حوزویان انجام دادهاند، جریان روانشناسی اسلامی به راه افتاده و این مکتب به دنیا آمده است. حجم یافتهها، پایان نامهها، کتابها، مقالات و بستههای درمانی در این زمینه قابل توجه است، اما متأسفانه یک مقاومتی در بخشی از جامعه روانشناسی وجود دارد که هنوز درباره این بحث میکنند که آیا روانشناسی اسلامی شدنی است یا نه؟ حال آن که متولد شده است و دارد کار میکند. در گفتار اول کتاب «درسنامه» مفصل در این باره بحث کردیم که روانشناسی اسلامی چرا شدنی و چرا وجود آن ضروری است؟ شاید به لحاظ اینکه ما در علوم انسانی و دانشگاه گرفتار پدیده غربگرایی هستیم، روانشناسی اسلامی راه طولانی در پیش داشته باشد تا متداول شود و نیاز دارد فعالیت زیادی در این باره صورت بگیرد.
ثبت دیدگاه