آیتالله العظمی جوادی آملی؛ مفسر قرآن و نهجالبلاغه، ۱۶ شهریور در درس اخلاق هفتگی خود با بیان اینکه انسان واجد طبیعت و فطرت است، گفت: اگر چیزی وابسته به طبیعت باشد طبیعی و اگر چیزی وابسته به فطرت انسان باشد فطری خواهد بود. فرمودند: هیچ مظاهرهای مانند مشورت نیست؛ ظهیر یعنی حامی و پشتیبان چیزی شدن و به همین دلیل تظاهرات هم از این واژه گرفته شده است. هر رایی پشتیبان رای دیگر است و انسان تنها نیست و حامی دارد.
وی افزود: آنچه اساس کار است این است که نهجالبلاغه مفسر و مبین قرآن کریم است زیرا حضرت امیر(ع) شاگرد وحی و نبوت است و مانند وحی سخن میگوید؛ در قرآن کریم خداوند به پیامبر(ص) فرمود مردم را از سه راه به دین دعوت کن و فرمود: ادعُ إِلىٰ سَبيلِ رَبِّكَ بِالحِكمَةِ وَالمَوعِظَةِ الحَسَنَةِ ۖ وَجادِلهُم بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبيلِهِ ۖ وَهُوَ أَعلَمُ بِالمُهتَدينَ …؛ یعنی جامعه را از سه راه میتوان هدایت کرد؛ یکی راه برهان و حکمت و استدلالات عقلی؛ دیگی پند و اندرز و موعظه اخلاقی و دیگری هم جدال احسن و جدال احسن یعنی مقدماتی را که مقبول است بررسی کنیم و حق و باطل را مشخص کنیم.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه این سه راه در صدر و ساقه نهجالبلاغه کاملا مشهود است، تصریح کرد: حضرت در گفتههای عادی و یا محاوره و احتجاجی خودشان از این سه راه استفاده کردند بنابراین روش نهجالبلاغه در تربیت نفوس روش قرآن کریم است و روش قرآن کریم هم در تربیت نفوس در بهرهبرداری از سه مکتب برشمرده است و این سه مکتب هم مانعهالجمع نیست یعنی طوری نیست که اگر یکی بود دومی و سومی نیست و اگر دومی و سومی بود اولی نیست.
این مفسر قرآن و نهجالبلاغه با تاکید بر اینکه دعوت بدون این سه راه ممکن نیست، اظهار کرد: یعنی اگر مسئله روشن نیست و یا ابهام دارد باید از روش برهانی و عقلی استفاده کنیم و اگر مسئله روشن و اخلاقی است از موعظه و اگر مورد اختلاف طرفین است و یکی یک رای و دیگری یک رای متفاوت گذشته از اینکه موعظه و برهان لازم است جدال احسن هم مفید است زیرا جدال احسن سبب میشود تا صدر و ساقه و زیر و بن یک موضوع مورد بررسی قرار بگیرد.
تفاوت جدال احسن و مراء
وی ادامه داد: جدال احسن سبب میشود تا مخاطب ضعف خود را بفهمد و از مقدمات خود دست بردارد و براهین او به هم بریزد و دست از برهانش بردارد البته مبادا در مجادله هم دنبال این باشیم که حقی را از کسی ضایع و باطل کنیم و با باطلی را به جای حق بنشانیم که در این صورت جدال باطل و مراء خواهد بود و این بیراهه رفتن است و نه طی کردن راه.
استاد برجسته حوزه علمیه افزود: بنابراین همان راهی را که قرآن کریم پیمود همان راه را امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه طی کرده است؛ در جریان جنگها و محاربه و نامههای اعتراضآمیز از برهان و استدلال خیلی استفاده شد. در جریان اخلاق و مسائل اخلاقی هم از مواعظ استفاده زیادی کردهاند. موعظههایی را ایشان بعد از نماز عشاء در مسجد مدینه ذکر میکردند. در خطب توحیدی هم فراوان از براهین عقلی استفاده فرمودند.
آیتالله جوادی آملی ادامه داد: در کلمه قصار ۱۱۳ بین دو عبد بررسی کرده است و یکی را خوب و دیگری را بد میداند و سر و راز بدی و خوبی آن را هم بیان فرمود و راه درمان را هم نشان دادند و نتایج مترتب بر این بهرهوری را هم نشان دادند؛ سالکان راه خوبی و نتایج سلوک را هم بیان فرمودند و این راه موعظه است؛ وقتی هم میخواهند نقصها را برطرف کنند تمام ضررهای جانبی بیراهه رفتن و ترک حقالله و حق الناس و … را هم بیان فرمودند و این میشود طبیب.
وی افزود: این طبیب هم در تشخیص بیماری و آثار مترتب بر آن طبیب است و هم در درمان آن. اینکه درباره وجود مبارک پیامبر(ص) آمده است که ایشان طبیب دوار بالطبه است؛ نه اینکه ایشان دور میگردد و طبابت میکند بلکه طب را دور میگرداند؛ البته هر جایی باید طبیب باشد ولی پیامبر(ص) طب را دور میگرداند. طب دوار یعنی اینکه انسان وقتی حرف میزند باید تبشیر او با انذار همراه باشد و اگر به بهشت وعده میدهد باید به جهنم هم بپردازد و اگر به جهنم وعده میدهد به بهشت هم بشارت دهد و نه یکجانبه بترساند و نه یکجانبه امید واهی بدهد.
آیتالله جوادی آملی با بیان اینکه جراح هم رگزن است و هم مرهم میگذارد و طب را دور میدهد یعنی یکجا خون بیرون میریزد و در کنار آن مرهم میگذارد، گفت: جراحی کردن اگر دائمی باشد خطرناک است و اگر دارو و درمان هم دائمی باشد باز خطر دارد ولی استفاده از جراحی و درمان با همدیگر مفید انسان است.
۷۰ استغفار معروف امام علی(ع)
این استاد برجسته حوزه علمیه با بیان اینکه حضرت امیر(ع) فرمودند من محتاج، محتاجانه و با هیجان از خدا چیزی میخواهم، تصریح کرد: در کتاب تمام نهجالبلاغه که چند فصل دارد و خطبه و ادعیه و کلمات قصار و … از هم جدا شدهاند؛ فرمودند خدایا من از تو استغفار میکنم و مصادیق استغفار خود را هم فرمودند: دعای هفتم که امیرالمؤمنین(ع) بعد از دو رکعت نماز صبح میخوانند این است: ۳- للَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ يَدْعُو لِي غَضَبَكَ أَوْ يُدْنِي مِنْ سَخَطِكَ أَوْ يَمِيلُ بِي إِلَى مَا نَهَيْتَنِي عَنْهُ أَوْ يَنْأَى بِي عَمَّا دَعَوْتَنِي إِلَيْهِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ….؛ اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ ذَنْبٍ أَتْعَبْتُ فِيهِ جَوَارِحِي فِي لَيْلِي وَ نَهَارِي وَ قَدِ اسْتَتَرْتُ مِنْ عِبَادِكَ بِسِتْرِي وَ لَا سِتْرَ إِلَّا مَا سَتَرْتَنِي فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اغْفِرْهُ لِي يَا خَيْرَ الْغَافِرِينَ.و …؛ این طبابت به وسیله دعا است.
وی با بیان اینکه آرزو بد و امید خوب است، اظهار کرد: آرزو و امید برای کسی خوب است که زمین را شخم زده و دانهای کاشته است و به رحمت واسعه الهی دلخوش و امیدوار و آرزومند است وگرنه کسی که به سن پیری رسیده است و چیزی غرس نکرده است آرزو، توهم است و این آرزو بسیار بد است و انتظار برای برکات فراوان مفید نیست. فرمود شما زنده به امید باشید و نه زنده به آرزوهای دور و دراز.
آیتالله جوادی آملی تصریح کرد: حضرت امیر(ع) فرمودند مبادا به آرزو زنده باشید زیرا آرزو سرمایه سالمندان ازکارافتاده است که کاری از او ساخته نیست. ایاکم و المُنی؛ مبادا با آرزو زندگی کنید. کار علی بن ابیطالب(ع) این است که هر روز بعد از نماز صبح، ۷۰ استغفار بیان میفرمودند و این فهم حکیمانه از قرآن است.
وی تاکید کرد: ما باید به بیانات قرآن و نهجالبلاغه حکیمانه و واعظانه و مجادلانه آشنا شویم و بعد از نماز صبح هم که فرصت استجابت دعاست مانند طبیبی که طب را دور میدهد استغفار کنیم، استغفاری که همراه با امید بخشش است کما اینکه تبشیر باید با انذار همراه باشد.
ثبت دیدگاه