حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

×
  • اوقات شرعی

  • در باب خودشناسی + فیلم
    شناسه : 10556
    0
    فرهنگی » ادب مولانا در «فیه‌مافیه» می‌گوید، موجود غافل از انسان فقط همین جسم را می‌بیند که در واقع همان پرچم وجودی ما به شمار می‌رود؛ اما فرد عاقل نیک می‌داند زیر این پرچم چه جهان بزرگی پنهان و ناپیداست که باید آن را درک کرد.
    ارسال توسط :
    پ
    پ

    ادبیات فارسی خاستگاه حکمت و اخلاق و انساندوستی است و از این رو در ماه خدا چیدن میوه‌های رنگارنگی که از اشجار حکمت بزرگان ادب ایران باقی مانده و ریشه در چشمه جوشان معرفت دارد می‌تواند ضیافت الهی را دلچسبتر کند.

    «چشمه حکمت» سلسله گفتارهایی مجمل و مختصر از ادبیات فارسی در زمینه حکمت، عرفان و دین است که هر سال در ماه مبارک رمضان، از نگاه و قرائت یکی از چهره‌ای ادبی کشور در خبرگزاری بین‌المللی قرآن تقدیم شما خوانندگان روزه‌دار می‌شود تا قطره‌هایی شفابخش از اقیانوس رحمت الهی را در کنار هم بچشیم.

    در این رمضان همراه با استاد سیدحسن نورانی؛ شاعر، مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی هستیم و در دوازدهمین قسمت به موضوع اهمیت «خودشناسی» پرداخته‌ایم.

    در باب خوشناسی

    در دوازدهمین درس‌گفتار «چشمه حکمت» بار دیگر شما را دعوت می‌کنیم تا همراه با بخشی از برگ‌های کتاب ارزشمند و سترگ «فیه‌مافیه» مولانا باشید.

    در این برنامه به دعوت مولانا جهت نگریستن دقیق و عمیق به انسان، جایگاه، شأن و منزلت از منظری متفاوت می‌پردازیم.

    یکی از اصلی‌ترین مسائل و مواردی که مولوی در تمامی آثارش به آن پرداخته به مولفه «نگاه انسان به خود» باز می‌گردد. درک و شناختی که انسان از خود می‌تواند داشته باشد و به تاکید مولانا اگر این درک حاصل شود؛ انسان بی‌تردید با آن مقصود و غایت نهایی آفرینش خود که همان رستگاری است خواهد رسید.

    مولانا در بخشی از «فیه‌مافیه» چنین می‌گوید:

    «وجود آدمی همچون عَلمی است. عَلم را اول در هوا می‌کند و بعد از آن لشکرها را از هر طرفی که حق داند از عقل و فهم و خشم و غضب و حلم و کرم و خوف و رجا و احوال بی‌پایان و صفات بی‌حد به پای آن عَلم می‌فرستد و هر که از دور نظر کند عَلم تنها بیند اما آنک از نزدیک نظر کند بداند که درو چه گوهرهاست و چه معنی‌هاست.»

    کد ویدیو

    در این حکایت مولانا می‌گوید که وجود انسان مانند پرچمی است که وقتی این پرچم برافراشته می‌شود ابتدا از دوردست فقط پرچم را می‌بینیم و هر چه به آن نزدیک می‌شویم لشکرها و لشکریان را می‌بینیم.

    مولوی احوالات و احساس‌های درون انسان را به این لشگریان تعبیر و تشبیه کرده است. صفاتی مانند عقل، فهم، خشم، غضب و همه اوصاف درونی انسان را او به لشگریان متعدد تعبیر کرده ‌است.

    مولانا در برشی دیگر از همین حکایت می‌گوید، فرد و موجود غافل از انسان فقط همین جسم را می‌بیند که در واقع همان پرچم وجودی ما است؛ اما در زیر این پرچم چه جهان بزرگی پنهان و ناپیداست که باید آن را درک کرد.

    مولوی در دفتر پنجم مثنوی نیز چنین معنی را دارد؛ جایی که می‌گوید:

    بَحرِ علمی در نَمی پنهان شده

    در سه گَز تَن، عالمی پنهان شده

    می‌گوید دریایی در یک قطر و شبنم پنهان شده ‌است و به همان شکل دراین «سه گَز تَن» که اشاره به قد و اندام انسان است می‌گوید که جهانی بسیار گسترده در این کالبد پنهان شده است.

    اگر با نگاه علم وارد وجود انسان شویم جهانی بی‌نهایت از یک مولکول و سلول پوستی گرفته تا هر آنچه که جسم انسان را ساخته مشاهده می‌کنیم.

    امیدواریم با توصیه مولوی بتوانیم به خود عمیق‌تر نگاه کنیم و این «سه گَز تَن» یا همان اندام و کالبد خود را تنها مورد مشاهده قرار ندهیم و با تأمل و تفکر به درون خود سفری داشته باشیم تا با تمامی وجوه اشرف مخلوقات یعنی انسان آشنا شویدم. چرا که در زیر این پرچم جسمانی ما جانِ پنهانی خود را جستجو کرده و ورق بزنیم.

    به تعبیر دیگر هر آنچه که لایق این روح است را به پرچم جسم مزین کنیم؛ درست مانند «پرچم کاوه» یا «درفش کاویان» که می‌گویند در طول تاریخ مدام گوهرهای بسیاری به آن افزوده و در نهایت تبدیل به نمادی بزرگ از خاک، فرهنگ و تمدن ایرانی شد. بر همین اساس است که مولانا می‌گوید جسم انسان نیز نماد بزرگی از ذات حق تعالی به‌شمار می‌رود و باید آن را شناخت، بزرگ داشت و به آن تفکر کرد.

    ثبت دیدگاه

    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.